نوزده اردیبهشت هشتاد و نه. دور میزی که آخر کار، به عکسی ختم میشود که به قول دبیر شورای سیاستگذاریمان «زیر آن با دستخطی که وقت خواب هم با رسمالخط میخواند نوشته بود: عهد و پیمان راه انداختن مجله.»
سخن ماه نخستین سالگرد انتشار «شگفتزار» را یادتان بیاورید و اگر هم در میان گرفتارهای ذهنی روزانهتان کمی غبار گرفته، به همان شمارهی دی 1390 نگاهی بیاندازید و این قسمتش را دوباره بخوانید که مهدی بنواری عزیز گفته بود: «یکی از مهمترین درسهایی که از بسته شدن ”بعد هفتم“ عزیزمان گرفتیم، این بود که هیچ وقت به اولین بودن غره نشویم؛ بلکه به دنبال پایداری باشیم.» و با تمام خستگیها، سختیها و بالا و پایینهای این راه، تحریریهی «شگفتزار» همراه هم بر این امر پای فشردهاند، با همراهی تمام کسانی که در این مدت با ارسال مطالب خواندنیشان، در خواندنیتر شدن مجله سهیم بودهاند. راه آمده را که نگاه میاندازم، به یک باره میبینم پس از سه پیش شماره و پانزده شماره پیدرپی، رسیدهایم به آخرین شمارهی «شگفتزار» در سال 1390 خورشیدی. در این میان، هر چند وقت یکبار با ویژهنامههایی مهمان شما بودهایم؛ ویژهنامهی داستانی که روی جلد آن عکس هفت سین سال 90 بود، ویژهنامهی راجر زلازنی (خرداد 1390)، ویژهنامهی خونآشامها (شهریور-مهر 1390)، ویژهنامهی داستانهای روباتی به مناسبت نخستین سالگرد انتشار شگفتزار (دی 1390)، و حالا قرار است برای شماره آینده، در اولین «شگفتزار» سال نو، دومین ویژهنامهی داستانی شگفتزار را برای نوروز 1391 با شما شریک شویم.