ویلیام موریس[۱] در ۲۴ مارس سال ۱۸۳۴ در المهاوس، والتماستو به دنیا آمد. در آن دوره والتماستو دهکدهای در حاشیهی درهی لئا بود و فاصلهی چندانی با لندن نداشت. سومین از نهمین فرزند ویلیام و اما شلتون موریس. پدر وی دلال ثروتمندی بود و موریس در سن بیست و یک سالگی درآمد سالیانهای معادل ۹۰۰ پوند انگلیسی داشت.
موریس در چهار سالگی شروع به مطالعهی کتابهای سر والتر اسکات[۲] کرد. سبک مدیوال و رومانس کتابهای اسکات، همراه با ساختارهای شوالیهگری آن، علاقه به هر چیز قرون وسطایی را در وی بیدار کرد. (دیوید کودی، ویلیام موریس، بیوگرافی، ویکتورین وب) در سن نه سالگی خواندن همهی کتابهای اسکات را به پایان رسانده بود.
خانوادهی وی متعلق به شاخهی ایوانجلیک کلیسای انگلستان بودهاند. در دوران کودکی ویلیام، خانواده به خانهای در حاشیهی جنگل ایپینگ نقل مکان میکنند، جایی که موریس بسیاری از اوقات دوران کودکی خود را به ماجراجویی در آن گذراند.
یک سال بعد از مرگ پدر در سال ۱۸۴۷ وارد کالج مارلبوروگ شد. پس از پایان تحصیلاتش در ۱۸۵۳ تصمیم گرفت به جرگهی روحانیون اونجلیک بپیوندد. بنابراین در کالج اگزتر آکسفورد مشغول به تحصیل شد. در این کالج وی با دانته گابریل روستی[۳] و ادوارد بورن جونز[۴] آشنا میشود و در نتیجهی مصاحبت با این دو تصمیم میگیرد به جای کشیش شدن، به هنر روی آورد؛ چون تصور میکرد بدین ترتیب بهتر میتواند به مردمش خدمت کند.
موریس و شش تن دیگر (ویلیام هولمن هانت[۵]، جان اورت میلس[۶]، ویلیام مایکل روستی[۷]، جیمز کولینسن[۸]، فردریک جرج استفنز[۹]، تامس وولنر[۱۰]) حلقهی اصلی اتحاد و جنبش هنری را تشکیل میدادند که به پیش رافائیلیان[۱۱] معروف شدهاند. با پیروی از سبک طبیعتگرایی ایتالیایی پیش از رافائیل، این عده سعی در تغییر نگرش مکانیزه شده به هنر را در سر میپروراندند. هر چند پس از مدتی اتحاد دو شاخه شد؛ از یک سو ویلیام هولمن هانت و جان اورت میلس رویکرد رئالیستی را اتخاذ کردند و در سوی دیگر، روستی و دو دوست و شاگرد او موریس و جونز، خواهان احیای هنر قرون وسطایی و بازگشت به سنت رومانتیک آن دوره بودند.
به عنوان یک طراح هنری، موریس بسیار سرشناس و موفق بود. وی فرشینه و کاغذ دیواری و فرش طراحی میکرد، میز و صندلی و کمد میساخت و کلیسا و بناهای تاریخی دیگر را مرمت میکرد. به حزب سوسیال پیوست و مشغول پیشبرد انقلاب شد. از بیست و چهار سالگی هم شعر میگفت. مجموعه شعرهای بسیاری را در طول زندگی خود به چاپ رساند. شعرهای او به قدری مورد استقبال همگان قرار گرفت که حتا ۱۸۹۲ و پس از مرگ لرد تنیسن[۱۲]، سمت ملکالشعرایی دربار سلطنتی به وی پیشنهاد شد؛ که البته نپذیرفت.
موریس سرودن شعر را از ۱۸۵۶ در مجلهی آکسفورد و کمبریج -که در دوران دانشجوییاش به همراه دوستانش تشکیل داده بود- آغاز کرد. مجموعهی شعرش، «در دفاع از گانیور»[۱۳] (۱۸۵۸) اولین دیوان شعر پیش رافائیلیها محسوب میشود. هر چند به خاطر تیرگی بیش از حد و جو خاص اشعار این دیوان، مورد استقبال چندانی قرار نگرفت و موریس تا دههی هفتاد حاضر به چاپ دیوان دیگری نشد. تا این که «پردیس زمینی»[۱۴] که در سال ۶۸ تا ۷۰ نگاشته شد، به چاپ رسید و موفقیت بزرگی را برای وی به ارمغان آورد.
از مهمترین آثار او نیز باید به ترجمهی حماسههای ایسلندی و اسکاندیناویایی اشاره کرد که به طور خاص قابل توجه است، چرا که به احتمال زیاد تأثیر مهمی در نوشتههای اواخر عمرش گذاشتند. در ۱۸۶۸ با ایریک مگنوسن[۱۵] آشنا شد و با هم به فراگیری زبان ایسلندی پرداختند. در ۱۸۶۹ موریس ترجمهی حماسهی «گونلاگ ورم تانگ»[۱۶] و حماسهی «گرتیس»[۱۷] را به چاپ رساند. در نیمهی دههی هفتاد برگردان سه اثر جالب توجه از وی به چاپ رسید. «رباعیات عمر خیام» با تصویرگری ادوارد بورن جونز، «انهئید» ویرژیل و «اودیسه» هومر. همچنین به خاطر علاقهای که به قرون وسطی داشت، ترجمهی آثار کلاسیک بسیاری را بر عهده گرفت.
موریس که در دههی هفتاد وارد جنبش لیبرال شده بود، پس از درگیریهای جنبش آزادیخواه ایرلند در ۱۸۸۱ از لیبرالها ناامید شده و در ۱۸۸۳ به جبههی فدراسیون سوسیالها پیوست. او و هنری هیندمن[۱۸] در دههی بعدی بزرگترین رهبران این جنبش محسوب میشدند. در همین دوره او به نوشتن دو کتاب «رؤیای جان بال»[۱۹] و «اخبار از ناکجا»[۲۰] پرداخت. رؤیای جان بال را باید نوعی داستان فانتزی در زیر گونهی تاریخ جایگزین دانست. جان بال کشیشی انگلیسی بود که در نهضت دهقانان ۱۳۸۱ در قرون وسطای پسین، یکی از سه رهبر اصلی محسوب میشد. داستان از نقطه نظر ساختاری، شباهتهای بسیاری با «یک یانکی از کنتیکت در شورای شاه آرتور»[۲۱] (۱۸۸۹) اثر مارک تواین دارد که نوعی سفر در زمان و بررسی حوادث گذشتهی تاریخ با معیارهای کنونی است. با این تفاوت که برخلاف تواین که عصر تاریکی را دورهای از هرج و مرج و نزاع برای بقا میدانسته، موریس دوران قرون وسطای پسین را دورانی طلایی و هر چند کوتاه به تصویر میکشد که دهقانان در آن زندگی پر رونق و سالمی داشتهاند.
اخبار از ناکجا را باید در ردیف کارهایی همچون «آتلانتیس جدید»[۲۲] اثر فرانسیس بیکن[۲۳] (۱۶۲۴) دانست که به تصویر آرمانشهری از آیندهی بشر در پرتوی علوم تجربی میپردازد. آتلانتیس جدید در عصری نگاشته میشود که حمایت از دانشمندان از سوی دربار برای پیشرفت کشور به شدت حیاتی است، از این رو بیکن کتاب خود را با ساختار سفر در زمان مینویسد و در آن از آیندهی توأم با رفاه انسان به خاطر پیشرفت علم سخن میگوید تا نظر پادشاه انگلستان را جلب کند. شباهت این دو اثر در این است که هر دو در ردهی علمیتخیلی نرم دستهبندی میشوند. تفاوت عمدهی نوشتهی موریس در این است که وی به صنعتی شدن و علوم تجربی مخرب اعتقادی ندارد و آنها را صرفاً مانعی برای ارتباط بشر و طبیعت و زندگی میداند. (نیکولاس سولومون، آرشیو اینترنتی ویلیام موریس، «مارکسیسم. او آر جی»، ۱۴آوریل ۲۰۰۸) داستان کتاب با یکی از جلسات جنبش سوسیال آغاز میشود که ویلیام گست[۲۴] یکی از شرکتکنندگان در آن، کمی بعد به خواب عمیقی فرو میرود و در رؤیای خود به سالها بعد در آینده کشیده میشود. وی خود را در جهانی مییابد که سوسیالیسم در آن فراگیر شده است. مالکیت فردی وجود ندارد، طبقات اجتماعی از میان رفته است. هیچ شهر بزرگ، حکومت مرکزی، زندان یا دادگاهی در میان نیست. و شادی مردم از نزدیکی هر چه بیشتر به طبیعت و ارزش نهادن به هنر ناشی میشود و در نتیجه مردم از کار کردن لذت میبرند.
در اواخر دههی ۸۰، آنارشیستها اکثریت را در فدراسیون به دست آوردند و موریس در سال ۱۸۸۹ مثل بسیاری از هم مسلکهایش از فدراسیون کنارهگیری کرد. این پایان زندگی فعال سیاسی موریس بود.
در ژانویهی ۱۸۹۱، موریس انتشارات «کلماسکات»[۲۵] را در همراسمیت لندن پایه گذاری کرد تا به چاپ کتاب به شکل دلخواهش بپردازد؛ چاپ با روشهای قرن پانزدهمی و جلدهای اعلای چرمی و شیوهی نگارش قرون وسطایی. بعدها همین انتشارات علاوه بر چاپ کتابهایی چون انهئید و ادیسه، کتابهای خود موریس را هم به چاپ رساند. البته شایان ذکر است که به علت قیمت بالای تهیهی کتاب به روشهای قرن پانزدهمی، کتابهای وی در این انتشارات به صورت انبوه به چاپ نرسید.
موریس در اواخر عمر، «روایت دشت درخشان»[۲۶] و «جنگل فراسوی جهان»[۲۷] را سرود که به اعتقاد لین کارتر[۲۸] نخستین شاهکار سنت فانتزی دگرجهانی است (لین کارتر، سرزمینهای جادویی، انتشارات دابلدی، گاردن سیتی، نیویورک، ۱۹۷۶). به دنبال آن «آب جزایر شگفت»[۲۹] را نگاشت که قهرمان آن بانویی شوالیه است. پس از آن موریس شاهکار بلندش «چاه آخر دنیا»[۳۰] را نگاشت که با بیش از دویست و بیست و هشت هزار کلمه تا زمان انتشار «ارباب حلقهها»[۳۱] تالکین[۳۲] طولانیترین رمان فانتزی محسوب میشد. در نهایت «سیل درنده»[۳۳] را پیش از مرگ به پایان رساند که به نظر میرسد متأثر از سوگ از دست رفتن دختر بزرگترش باشد. هر چند موریس بخش عمدهی این کتاب را در بستر بیماری سرود، با این وجود جدای از یکی دو ترانهی ناکامل یا ناسروده، داستانی کامل و با پایان میباشد. سیل درنده روایت تقریباً حماسی عشق بین دو نوجوان است که در دو طرف رودخانهای غیر قابل عبور زندگی میکنند. داستان در حدود صد هزار کلمه به آشنایی تصادفی آنها، سفر پرماجرا و خطرناک آنها به دهانهی رودخانه و در نهایت وصلتشان و بازگشتشان به خانهی قهرمان مذکر و در ۱۹۰۰ کلمه به شرح سرزمینی که در امتداد رودخانهی سیل درنده قرار دارد، میپردازد.
و اما موریس زندگی خانوادگی پر فراز و نشیبی داشت. دانته روستی دو خواهر به نامهای بسی و جین بوردن را به عنوان مدل به دانشگاه آکسفورد آورد. موریس از همان ابتدا شیفتهی جین شد و در ۱۸۵۸ با هم نامزد شده و در ۱۸۵۹ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو دختر شدند. فرزند بزرگتر، آلیس که در نوجوانی به صرع مبتلا شد و مری که فرزند خلف پدرش بود. مری کار چاپ و ویرایش کتابهای پدر را در انتشارات کلمسکات به عهده گرفت و یک فعال حزب سوسیال و طراح هنری موفق بود. در ۱۸۶۹ روستی و موریس خانهی کلماسکات را در آکسفورد شایر اجاره کردند تا پناهگاه تابستانیشان از شر دود و دم لندن باشد که البته به زودی به پناهگاهی برای دانته روستی و جین موریس تبدیل شد که روابطی عاشقانه و طولانی با هم برقرار کردند. در آن زمان موریس در ایسلند به سر میبرد و مشغول بازدید از صحنههای رویدادهای اساطیری بود که به انگلیسی ترجمه میکرد. هرچند موریس از روابط بهترین دوستش با همسرش مطلع بود، اما در انگلستان ویکتوریایی طلاق به عنوان یک راهحل به هیچوجه مطرح یا ممکن نبود.
زندگی پر فراز و نشیب و بیشک پربار ویلیام موریس در ۳ اکتبر ۱۸۹۶، در خانهی کلماسکات به پایان رسید. مدفن وی در کلیسای دهکدهی کلماسکات واقع شده است. دو کتاب فانتزی آب جزایر شگفت و سیل درنده در همین سال به چاپ رسیدند.
مهمترین آثار موریس در ژانر فانتزی، چاه آخر دنیا و جنگل فراسوی جهان هستند؛ چرا که در درجهی نخست نویسنده در این دو اثر دست به دگرجهانسازی فانتزی کامل زده است. به این معنا که علاوه بر طراحی جهانهای موازی جدید، ملیتها و فرهنگهای تازهای را به وجود آورده است. از این نقطه نظر، وی را اولین نویسندهی داستانهای فانتزی یا رومانس متأخر به حساب میآورند که داستانهای خود را به طور کامل در جهانی موازی مینویسد. (لین کارتر، ۱۹۷۶ و ژان گارث، تالکین و جنگ بزرگ: سرحد سرزمین میانه، هوگتن میفلین، بوستون، ۲۰۰۳)
مورد دیگری که این آثار را در نوع خود برجسته میکند، نزدیکی آنها به زیرگونهی فانتزی سحر و شمشیر است. هم عناصر سلسله مراتبی جادو و جادوپیشگی نظاممند را دارا است، و هم عناصر رومانس شوالیهگری و قهرمانی با درون مایهی پویش در آن به چشم میخورد.
تا پیش از آن که موریس به نگاشتن داستانهای رومانس متأخر خود روی بیاورد، نویسندگان از سه روش برای پردازش جهان داستانی خود بهره میگرفتند. اول، پس زمینهی شوالیهگری و فرهنگهای اروپای قرون وسطایی، دوم، جنگلهای محل سکونت الفها یا ارواح و یا سرزمین پریان (یکی از مثالهای متأخر این ساختار داستان «آهنگر و ستارهی جادو» اثر جی. آر. آر. تالکین -جی. آر. آر. تالکین، درخت و برگ، سه داستان تخیلی، ترجمهی مراد فرهادپور، انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۷۷- است)، سوم، محیطهای رازآلود و غیر بومی خاورمیانهای با ساختار داستانهای هزار و یک شب.
تفاوت این دو روش در این است که در روش دوم نویسنده صرفاً عناصری جادویی یا فانتزی را در مکانی که برای خواننده غیرملموس است (مثلاً عربستان یا جنگلهای محل سکونت پریان یا اروپای عصر تاریکی) وارد میکند و سایر عناصر داستانی وی میتواند کاملاً منطبق با حقایق جغرافیایی و تاریخی موجود باشد. در عوض در روش موریس، جغرافیا و تاریخی تازه آفریده میشود که عناصر جادویی یا فانتزی آن در بافت دگرجهان فرو میروند و با آن یکی میشوند.
اگر موریس را اولین کسی بدانیم که دست به دگرجهانسازی زد، نتیجه میگیریم وی اولین منبع الهام دیگر دگرجهانسازان پس از وی است. نویسندگانی چون جی. آر.آر. تالکین، استفن دانلدسن[۳۴]، اورسولا کی. لگوین[۳۵] و سی اس لوئیس[۳۶]، برخی به طور مستقیم و برخی با واسطه از وی متأثر میشوند.
به طور مثال دربارهی ارتباط نوشتههای تالکین و موریس میتوان چنین گفت: برخلاف بسیاری از نویسندگان اروپایی (تی. اس. الیوت[۳۷]، جی. جی. فریزر[۳۸]، زیگموند فروید[۳۹]) که پس از تجربهی جنگ جهانی روشهای قدیم را کنار گذاشتند و به مردم شناسی و ادبیات مدرن روی آوردند، تالکین از این روشها روی گردان نبود. کلاسیسم یا مدیوالیسم که توسط موریس تشویق میشد، بعدهها در داستانهای تالکین چون «هابیت»[۴۰] و ارباب حلقهها، شکوفا شد. علاقهی وی به موریس بیش از همه به دوران پیش از فارغ التحصیلی تالکین باز میگردد که به مطالعهی زبانهای لاتین و یونانی و فرهنگهای ژرمن و اسکاندیناویایی مشغول بوده است. (ژان گارث، ۲۰۰۳) در دوران جنگ جهانی اول هم، زمانی که تالکین در فرانسه خدمت میکرد، همان دورانی که وی مشغول نگارش طرحهای اولیهی «سیلماریلیون» بود، وید گری (یک افسر تحصیل کردهی آکسفورد) پردیس زمینی موریس را به وی داد.
رومانسهای متأخر موریس دو دسته هستند. یا در دگرجهانی کامل روی میدهند و یا بازنویسی حماسههای اسکاندیناویایی و ایسلندی هستند («خاندان گرگزادگان»[۴۱] ۱۸۸۸ و «ریشههای کوهستان»[۴۲] ۱۸۸۹)، که تأثیر هر دو و به خصوص فرهنگ پیش قرون وسطایی اسکاندیناویایی بر کتاب ارباب حلقههای تالکین قابل مشاهده است. (ژان گارث، ۲۰۰۳)
پینوشتها:
[۱] William Morris
[۲] Sir Walter Scott
[۳] Dante Gabriel Rossetti
[۴] Edward Burne-Jones
[۵] William Holman Hunt
[۶] John Everett Millais
[۷] William Michael Rossetti
[۸] James Colinson
[۹] Frederic George Stephens
[۱۰] Thomas Woolner
[۱۱] Pre Raphaelite Brotherhood
[۱۲] Lord Tennyson
[۱۳] The Defence of Guenevere
[۱۴] Earthly Paradise
[۱۵] Eirikr Magnusson
[۱۶] The Saga of Gunnlaug Worm-Tongue
[۱۷] Grettis Saga
[۱۸] Henry Hyndman
[۱۹] A Dream of John Ball
[۲۰] News from Nowhere
[۲۱] A Connecticut Yankee in King Arthur’s Court
[۲۲] New Atlantis
[۲۳] Francis Bacon
[۲۴] William Guest
[۲۵] Kelmscott Press
[۲۶] The Story of the Glittering Plain
[۲۷] The Wood beyond the World
[۲۸] Lin Carter
[۲۹] The Water of Wondrous Iles
[۳۰] The Well at the Word’s End
[۳۱] The Lord of the Rings
[۳۲] J. R. R. Tolkien
[۳۳] The Sundering Flood
[۳۴] Stephen Donaldson
[۳۵] Ursula K. LeGuin
[۳۶] C. S. Lewis
[۳۷] T. S. Eliot
[۳۸] J. G. Frazer
[۳۹] Sigmund Freud
[۴۰] Hobbit
[۴۱] The Wolfings
[۴۲] The Roots of the Mountains