بازیهای رایانهای خلق شدهاند تا ما را از دنیای واقعیمان رها کنند و به دنیای مهیج و جذاب خود ببرند اما چه چیزی باعث میشود تا آنها لذت بخش باشند و دنیای ما کسالت آور؟
در اینجا چهار ویژگی خاص بازیهای رایانهای را ذکر میکنم که همه ما آرزو داریم تا واقعیت داشته باشند:
4 – حالت سختی: دنیای ما از همان لحظهای که متولد میشویم روی بیرحم خود را به ما نشان میدهد. از ما نمیپرسد که چه استعدادها و تواناییهایی داریم و ما را وارد بخشی از این دنیا –عموماً روی حالت های دیفیکالتی!- میکند و میگوید باید تا انتها ادامه دهی و حتا در میان راه حق نداری که میزان سختی آن را کمتر کنی.
اما اکثر ویدئو گیمهایی که همه ما تجربه کردیم بسیار منطقی عمل میکنند. همیشه در ابتدای بازی به ما چهار انتخاب میدهند: آسان، متوسط، سخت و خیلی سخت. حالا انتخاب آن بستگی به شما دارد. اگر یک گیمر تازه کار هستید حتماً آسان را انتخاب میکنید اگر هم دنبال چالش هستید و هم وقت زیادی ندارید حالت متوسط را انتخاب میکنید و اگر وقت برایتان اهمیتی ندارد به سراغ سخت و خیلی سخت میروید.
تازه در بسیاری از بازیها شما در میانه راه میتوانید حالت سختی خود را نیز تغییر دهید و آن را متناسب با آنچه راحت هستید تنظیم کنید.
3 – ترس از مرگ: ما فقط یک بار شانس داریم تا این دنیا را تجربه کنیم. اگر حادثهای رخ دهد و جان خود را از دست دهیم دیگر راه برگشتی وجود نخواهد داشت. به واسطه همین موضوع همیشه مواظب هستیم تا جانمان به خطر نیافتد؛ هنگام عبور از خیابان سمت چپ و راست را نگاه میکنیم، با احتیاط رانندگی میکنیم و پشت چراغ قرمز میایستیم و از بالای برج امپایر خودمان را پایین پرت نمیکنیم تا فقط ببینیم که دیزاین و گرافیک شهر به چه شکلی است!
اما بازیهای رایانهای این قدر بیرحم نیستند که فقط به ما یک بار شانس زندگی بدهند. تمام بازیهای رایانهای در حال حاضر به شما بینهایت شانس برای تجربه دنیایشان میدهند. برای همین است که هیچکس در جیتیای، پشت چراغ قرمز نمیایستید و برای رسیدن به مقصدی که در دنیای واقعی چهار ساعت زمان میبرد؛ نهایتاً یک ربع کفایت میکند.
البته اگر یک گیمر قدیمی باشید حتماً میدانید که در بازیهای کلاسیک شما شانس محدودی داشتید تا پس از مردن بتوانید باز همان مرحله را تجربه کنید اگر کوپنتان تمام میشد باید بار دیگر از ابتدا آغاز میکردید. که خب این سیستم هم به مراتب معقولتر از دنیای واقعی است.
2 – دنیای بدون اضطراب: چه کسی را میشناسید که در زندگی خود استرس و اضطراب نداشته باشد؟ شخصاً روزانه در استرس غلت میزنم؛ صبح به فکر انجام یک کار هستم و شب به فکر انجام کاری دیگر. امروز در محل کار به شما پروژهای میسپارند و باید تا فردا آن را تحویل دهید؛ از الان که برسید منزل شش ساعت زمان دارید تا پروژه را انجام دهید اما میخواهید استراحت کنید و هر زمانی که حوصله داشتید آن را به اتمام برسانید، با اینحال به خاطر کمبود زمان باید بیدار بنشینید و با سختی و زحمت روی پروژه کار کنید.
اما دنیای منصف بازیهای رایانهای به هیچ وجه این گونه نیست. شما مجاب نیستید تا حتماً فردا پروژه را تحویل دهید و به قولی وارد ماموریت شوید. میتوانید هرچقدر که میخواهید با گشت و گذار وقت تلف کنید و ماموریتهای جانبی انجام دهید و از آن سو مطمئن باشید که آب از آب تکان نخواهد خورد. پس هیچ اضطرابی ندارید و با خیال راحت این قدرت را دارید تا خود را برای ماموریتی که قرار است انجام دهید آماده کنید و سر فرصت به آن بپردازید.
1 – از ذخیره قبلی آغاز کن: دنیای ما تا حدی بیرحم است که نه تنها فقط شانس یک بار تجربه زندگی را میدهد بلکه حتا نمیگذارد در نقطه مشخصی زندگی را ذخیره کنیم تا اگر انتخاب اشتباهی کردیم بار دیگر از آن نقطه آغاز کنیم. «پشیمانی» احساسی است که تمام انسانهای روی زمین بلااستثنا تجربه کردهاند، گاهی این پشیمانی میتواند بسیار بزرگ باشد و مسیر زندگیمان را تغییر دهد گاهی هم میتواند کوچک باشد اما همه این پشیمانیها یک آرزو به همراه دارند: ای کاش میتوانستم برگردم و دوباره شروع کنم.
این آرزو در دنیای بازیهای رایانهای به حقیقت بدل میگردد. در فال اوت 4 به گروهی از پیروان فرقهای برمیخورید که به شما وعده بهشتی برین میدهند و اگر با آنها همراه شوید متوجه خواهید شد که تنها سارقینی هستند که میخواهند جیبتان را خالی کنند؛ حالا اگر خیلی ساده به بخش ذخیرهای خود بروید میتوانید به پیش از این که با آنها همراه شدید برگردید و پیشنهادشان را رد کنید.
فکر میکنید چرا تمام شخصیتهایی که گیمرها کنترل میکنند قدرتمند و خردمند هستند؟ چون پس از اشتباه کردن بازگشتهاند و راه درست را برگزیدند.
بازیهای رایانهای ویژگیهای بیشماری دارند که در هنگام تجربهشان آرزو میکردیم تا در واقعیت هم وجود خارجی داشتند. از جیبهایی با گنجایش بینهایت بگیر تا قابلیت «fast travel» اما بیایید نیمه پر لیوان را ببینیم. اگر دنیای واقعی ما نیز این همه قابلیت دوست داشتنی داشت دیگر بازیهای رایانهای فروشی نمیکردند! چرا باید دنیای باحالی که هرکاری میتوانیم در آن بکنیم را کنار بگذرایم و به سراغ دنیاهای مجازی برویم؟ پس دنیای کسالت آور و بیرحم ما به حدی غیرقابل تحمل است که حاضریم کلی خرج کنیم و وارد دنیاهایی شویم که نیاز نباشد پشت چراغ قرمز صبر کنیم و بعد از کشتن کسی مجازات شویم!