نام کتاب: طاعون ارغوانی(۱)
نویسنده: جک لندن(2)
مترجم: دکتر محمد مجلسی
نمونهخوان: سحر اسماعیلی
چاپ اول: 1388
تیراژ: 2000 نسخه
بها: 3250 تومان
ناشر: نشر دنیای نو
جک لندن (1876-1916) نویسنده و خبرنگاری آمریکایی بود. آثار او مانند «آوای وحش» (3) و «گرگ دریا»(4) با استقبال خوانندگان روبرو شد. او از پیشگامان جریان مجلات داستانهای درآمدزا بود و از نخستین نویسندگان آمریکا است که از راه نوشتن به ثروت زیادی دست یافت. لندن همچنین از مدافعان سرسخت نهضتهای کارگری و جنبشهای سوسیالیستی بود و در این باره چند اثر تأثیرگذار منتشر کرد که از آنها میتوان به رمان «پاشنهی آهنین»(5) اشاره کرد.
نویسندهای که با کتاب «سپید دندان»(6) ما را به غرب وحشی برده بود، این بار در واپسین سالهای عمرش و در نخستین دههی قرن بیستم، داستانی علمیتخیلی و بدبینانه به رشتهی تحریر درآورد و ما را به سالهای دوری برد و در آن سالها، سرنوشت تأسفبار انسان را به سرانگشت خیال روایت کرد. این کتاب متشکل از پنج داستان کوتاه است که جداگانه منتشر شدهاند و مترجم در این کتاب آنها را گرد هم آورده است. فصل مشترک این پنج داستان آن است که در آنها لندن فردا را تیره و تار روایت میکند. فردایی غمانگیز که در آن نابرابریهای اجتماعی افزایش مییابد، طبقهی مسلط بیشتر نیرو میگیرد و محرومان به دوران محنتبار بردگی باز میگردند. به نظر او عجایب و معجزات علم و صنعت تنها در روساخت جامعه اثر میگذارد، حال آن که اصل و زیربنا در چگونگی مناسبات اجتماعی است. شاید این کتاب یکی از بدبینانهترین کتابهای علمیتخیلی از نظر نگاه به آینده باشد.
در داستان «هجوم بیمانند»(7)، دامنهی خیال او به سال 1987 میرسد. این داستان سیری از تغییر و تحول چین را تصور میکند. از آن زمان که چین تحت سیطرهی ژاپن است و سپس از تحت لوای آن خارج میشود و وارد جنگی کوتاه با ژاپن و مستعمرههایش، یعنی کره و تایوان میشود. پس از آن در یک ربع قرن جمعیت آن به سرعت زیاد میشود؛ در نتیجه ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی جنگی بیولوژیک علیه چین آغاز میکنند و در نتیجه خیل عظیمی از جمعیت این کشور کشته میشود و خود کشور به دست کشورهای غربی تجزیه میشود.
در «دشمن همهی دنیا»(8)، جالوت(9) و طاعون ارغوانی قدم به سالهای 2013 تا 2063 میگذارند. و در «یک قصهی عبرتآموز»، ماجرا تا سال 2734 پیش میرود.
در همهی داستانها فضای تیره و ماتمزدهی خاصی وجود دارد. دانشمندان دیوانه با اختراعات مخرب در پی نابودی جهان هستند. رفتار نامناسب اطرافیان و فشار افکار عمومی و رسانهها، تصرف غیرقابل کنترل دنیا توسط کشورهای شرقی و جنایات دانشمندان آمریکایی با استفاده از سلاحهای مخرب بیولوژیکی، اختلاف شدید بین ارباب و رعیت، همه و همه در داستانهای این کتاب نمایان است. البته به نظر میرسد لندن، خوشبینانه زمانی بسیار دور را برای وقوع وضعیت فاجعهباری که در داستانهایش حاکم است، پیشبینی کرده است؛ چرا که این داستان خیالی در زمان حاضر رنگ واقعیت به خود گرفته است.
او داستان دانشمندی را بازگو میکند که در خرابههای دنیای قدیم، تمدن جدیدی را پیریزی میکند که جا پای سوسیالیستهای خیالپرداز قرن 18 در آن پیداست. اما در پایان به خواننده میفهماند که این معجزه چیزی جز خیالی بچهگانه و محال نیست.
«طاعون ارغوانی» طولانیترین داستان این مجموعه است که نویسنده بیشترین تمرکز خود را معطوف آن کرده است. این داستان در اصل مستقلاً در سال 1912 جداگانه در مجلهی لندن(10) به چاپ رسید؛ در حالی که سایر داستانهای این مجموعه واقعاً کوتاه هستند. داستان از حالت گزارشی که در سایر داستانها دیده میشود، بیرون آمده و با روایتی غمانگیز و روان، قصهی دگرگونی جهان بر اثر یک بیماری مهارناشدنی را بازگو میکند. مرگ ارغوانی، انسانها را به کام سیاه خود میکشد و تنها چند کودک و یک بزرگسال زنده میمانند و به شیوهی انسانهای نخستین به زندگی خود ادامه میدهند. پیشگوییهای لندن در این داستان از نظر تحقق واقعی آن قابل توجه است. از طرفی هواپیماهایی که لندن برای سال 2009 پیشبینی میکند بسیار ابتداییاند؛ به طوری که تنها کمی سریعتر از 200 مایل در ساعت حرکت میکنند و در واقع 300 مایل در ساعت بسیار سریع تلقی میشود. از طرف دیگر، لندن جمعیت جهان در سال 2010 را هشت میلیارد نفر تخمین میزند که به جمعیت 7 میلیاردی فعلی جهان بسیار نزدیک است.
«پس از مرگ آن نه تن، پژوهشگران به خود آمدند و پس از مختصر تلاشی فهمیدند که جزیرهی پالگراو یک سرزمین افسانهای نیست و دریانوردان آن را به خوبی میشناسند و روی نقشه در 160 درجه طول جغرافیایی و روی دهمین خط موازی عرض شمالی جای گرفته است. مانند جزایر میدوی از دریای کمعمق دیانا چند مایل فاصله دارد.»
این قسمتی از داستان جالوت بود. همانطور که میبینید، داستان روایتی گزارشگونه دارد و انگار کتاب متنی تاریخی است. کل داستان جالوت و دیگر داستانها، جز طاعون ارغوانی، به همین سبک نوشته شدهاند. در حالی که طاعون ارغوانی روایتی روان و ملیح دارد که با توصیفات مختصر و زیبا خواننده را با خود همراه میکند.
«آفتاب در افق ناپدید میشد. آسمان پر از لکههای ابر بود. خورشید آخرین اشعهی سرخفامش را به انبوه ابر پرتاب میکرد. اسبهای وحشی در آن سوی کرانهی غمزدهی دریا سر در پی هم گذاشته بودند. امواج دوان دوان میآمدند و همهی شور و حرکتشان را به ساحل میآوردند. شیرهای دریایی خود را روی تخته سنگهای میان دریا به اینطرف و آنطرف میکشیدند و آوای عاشقانهشان فضا را پر میکرد. همه چیز رنگ و بوی اولین سالهای دنیا را داشت.»
و این بخشی از داستان طاعون ارغوانی بود.
جک لندن در آخرین روزهای زندگی خود به یک روزنامهنگار گفت: «از من میپرسید که چرا بدبین هستم؟ دیگران هم بارها این را پرسیدهاند. من آدم ثروتمندی هستم. به زنم علاقمندم. بچههای خوبی دارم. نویسندهای مشهور و جهانیام. امکانات بسیار و مزرعهی آباد و باصفایی دارم. با این وصف بدبینم. چون دنیا را از دریچهی احساسات نگاه نمیکنم و همه چیز را به دید علمی مینگرم. در روزگار ما، با این که علوم و فنون پیشرفتهای حیرتانگیزی کردهاند، وضع مردم از همیشه بدتر شده است. طبقهی ممتاز روز به روز بیشتر بر اوضاع مسلط میشود. و اگر چنین پیش برود، قید بندگی محرومان در آینده محکمتر از امروز خواهد شد. منطق تاریخ و قانون طبیعت حس بدبینی مرا تأیید میکنند.»
پانویسها: