شبکهی تلویزیونی سایفای زمان پخش دو سریال تلویزیونی علمیتخیلی که مدتی است برای آنها تبلیغ میکند را اعلام کرد.
این دو سریال، پایان طفولیت و گستره(expanse) هستند که پخش هر دو در دسامبر سال جاری(تقریبا پنج ماه دیگر) شروع میشود.
پایان طفولیت بر اساس کتاب معروفی به همین نام نوشتهی آرتور سی کلارک، نویسندهی مشهور علمیتخیلی ساخته میشود. پایان طفولیت داستان اولین مواجههی بشر با یک موجود هوشمند بیگانه است. این داستان مثل سایر آثار کلارک، یک لایهی عمیق و مفهومی در پس ظاهر سادهی خود که رویارویی انسان با موجودات بیگانه است دارد. و سوالهایی که کلارک همیشه به روشهای مختلف در داستانهایش پرسیده. جایگاه انسان در کائنات چیست؟ در مواجه با یک موجود هوشمند بیگانه چه واکنشی نشان خواهیم داد؟ آیندهی تکاملی انسان چیست؟ آیا هرگز خردمند و فرزانه میشویم؟ آیا از قید جسم رها میشویم؟
و این سوال مهم که آیا هوشی بسیار عظیم تر و برتر از ما در کیهان وجود دارد؟
این سریال به صورت یک مینی سری شش ساعته ساخته میشود.
اولین تریلر از پایان طفولیت:
The Expanse بر اساس یک مجموع داستان در سبک اپرای فضایی نوشتهی دانیال آبراهام و تای فرانک ساخته میشود. اولین رمان در این سری بیداری لویاتان نام دارد. ستینگ داستان از این قرار است که انسانها منظومهی شمسی را مسکونی کردهاند ولی هنوز امکان سفر میان ستارهها را ندارند. داستان در شرایطی شروع میشود که بین اتحادیهی زمین و مریخ و سیارههای بیرونی نبرد در گرفته. کانال سایفای خود چنین میگوید که این سریال همان چیزی است که جای خالی بتلاستار گالاکتیکا را پر میکند. بیشتر طرفدارهای سریال بتلاستار فکر میکنند بعد از اتمام این سریال دیگر چیزی به این خوبی ندیدهاند.
اولین سیزن از این سریال ده قسمت دارد.
تریلر رسمی این سریال:
دو سریال دیگر که قرار است ساختشان آغاز شود، یکی دروازه(gateway) نوشتهی فردریک پول نویسندهی معروف عصر طلایی و دیگری هایپریون نوشتهی دنسیمونز است. هایپریون هم یک مجموعهی چهارگانه است که در آیندهی نسبتا نزدیک اتفاق میافتد. بیشتر اتفاقهای داستان حول و حوش سیارهای به نام هایپریون هستند. هنگامی که انسانها اولین بار پای بر سیارهی هایپریون گذاشتند، روی آن سازهای غریب کشف کردند که اطرافش آشفتگی زمانی وجود داشت. به زودی فهمیدند که آن سازهها در زمان به عقب حرکت میکنند و نامشان را مقبرههای زمان گذاشتند. این مقبرهها بسته هستند ولی گمان بر این است که چون در زمان به عقب حرکت میکنند، یک روز باز خواهند شد. اما اینها تنها راز هایپریون نیستند. زیر پوستهی هایپریون تونلهایی عمیق کنده شده، تونلها چنان صاف هستند که کاملا مشخص است با یک دستگاه مصنوعی کنده شدهاند، ولی نه تنها کار انسان نیتسند بلکه انسانها هیچ فناوری برای سوراخ کردن پوستهی یک سیاره به آن شکل ندارند. در ستینگ داستان هایپریون انسانها با هیچ بیگانهای رو به رو نشدهاند، برای همین مقبرههای زمان و آن تونلها رازی سر به مهر و عظیم هستند. و بزرگترین راز سیارهی هایپریون موجودی است آهنی که تمام بدنش را سیمخاردار پوشانده. او را اطراف مقبرههای زمان میبینند و نامش را شرایک گذاشتهاند. زیرا معتقدند درختی دارد از جنس فولاد که ارتفاعش تا جو سیاره میرسد، سرتاسر بدنهی درخت را خارهای پولادین پوشانده و روی هر خار انسانی به صلابه کشیده شده که زجر میکشد و تا ابد زنده است. اینها کسانی هستند که برای زیارت معبد شرایک میروند. سفرهای زیارتی شرایک را گروههایی که افرادشان فرد است تشکیل میدهند. معتقدند شرایک همه را به خارهای درختش میآویزد به جز یک نفر و آن یک نفر آرزویش برآورده میشود. این باور معتقدان به شرایک است که خود را معتقدان کلیسای کفاره مینامند.
در این اوضاع و احوال که سیارهی هایپریون دستخوش رازهای خود است، میان کولونیهای انسانها و انسانهایی که معتقدند زمینگونهسازی دیگر سیارات اشتباه است و خود را منطبق با محیط زیست مهندسی ژنتیک میکنند، جنگی در آستانهی شکل گرفتن است.
باید دید کانال سایفای با این داستان باشکوه چه میکند.
دروازه نوشتهی فردریک پول، برندهی جایزهی هوگو و نبیولا است. داستان آن از این قرار است که انسانها روی یک سیارک سفینههای به جای یک تمدن بسیار پیشرفته را کشف میکنند. این سفینهها از پیش برنامهریزی شده هستند و مسافران را به دنیاهای دوردست میبرند.