الان در حال خواندن چه کتابهایی هستید؟
اورسولا کی لگویین: «دو سال هشت ماه و بیست و هشت شب»، برای نوشتن بررسی، خواهران انقلاب (آنتولوژی خوبی است که یکی از داستانهای من در آن چاپ شده) و «قدم زدن در زیبایی» نوشتهی هری روبرتز(برای تفکر)
رمان نویس محبوب همیشگی شما چه کسی است؟
همیشگی وجود ندارد. به زمان بستگی دارد، مگر نه؟ اگر در حال خواندن اثری از جین آستین باشم، آنموقع محبوب من جین آستین است، اما اگر دارم تولستوی میخوانم پس تولستوی است. اگر دههی ۴۰ باشد و من در حال خواندن «زیبای سیاه» باشم آنا سِوِل است، اما اگر سال ۲۰۱۰ باشد و در حال خواندن «غار» باشم، ساراماگو است.
به نظر شما بهترین نویسنده ها، رماننویسها، مقالهنویسها، منتقدها، روزنامهنگار، شاعرهای امروز چه کسانی هستند؟
من همیشه از این سوال طفره میروم، چون وادارم میکند دربارهی ادبیات مثل مسابقهی اسب دوانی صحبت کنم. برندههای این گروه در مقابل آن گروه؟ خیر! این طور نیست. البته که نظرهایی دارم و کسانی مورد علاقهی من هستند، اما فهرست کردنشان کار کسالتباری است و اگر هم این کار را بکنم نصف آدمهایی که میخواستم ازشان اسم ببرم جا میمانند.
از خواندن چه ژانری لذت می برید؟ و از چه ژانری پرهیز میکنید؟
من بیشتر رمان میخوانم، هر جور رمانی. شعر هم میخوانم و همه جور مطلب غیرداستانی، به خصوص برخی از انواع علوم، زندگینامهها و برخی تاریخها و کتابهایی که دربارهی آمریکاییهای بومی هستند یا نویسندههایشان بومی آمریکایی هستند و دربارهی مجمعالجزایر تیرا دل فیگو و اصل انطباق داروینی و ...بگذار ببینم..اصلا شما یک کتاب به من بدهید و اگر جالب باشد آن را میخوانم. از چه چیزهایی اجتناب میکنم؟ در حال حاضر ترجیح میدهم از داستانهایی که دربارهی آدمهای شهری ناکارآمد از طبقهی متوسط هستند و با افعال زمان حال نوشتهشدهاند پرهیز کنم. این جوری برخی مواقع برای پیدا کردن داستان جدید به مشکل میخورم.
به نظرتان بهترین داستانهای ژانر فانتزی کدام ها هستند؟
وای خدای من باز هم که صحبت از «بهترین» است و «ژانر». خب من وانمود میکنم شما از من خواستید چندتایی از داستانهای محبوب فانتزیم را بگویم. باشد؟ و من منظورم این است که اینها کتابهایی هستند که دوباره میخوانمشان. «آلیس در سرزمین عجایب.» «گورمنگاست» «شمشیر در سنگ» «کتاب جنگل» «ارباب حلقهها»
خب حالا کدام کارهای علمی تخیلی مورد علاقهی شما هستند؟ کدام داستانها، رمانها یا فیلمها؟
خیلی از کتابهای علمی تخیلی هستند که موقع خواندنشان لذت بردهام اما دوباره نمیخوانمشان. اما «مردی در قلعهی رفیع» نوشتهی فیلیپ کی دیک. «حلقهی شمشیرها» و ماررویایی میان کتابهای هستند که باز میخوانمشان و انتظار دارم که Embassytown میهویل هم به زودی به این فهرست بپیوندد.
چه کتابهایی در کتابخانهی شما هستند که ممکن است ما را شگفتزده کنند؟
از کجا بدانم چه چیزی شما را شگفتزده میکند؟ آیا مثلا تمام رمانهای پاتریک اُبرین شما را شگفتزده میکند؟
اگر احیانا عضو باشگاه کتابی هستید به ما بگویید& اگر نه بگویید باشگاه کتاب ایدهآل شما چگونه خواهد بود؟
من عضو یک گروه هستم! یک گروه آدمهای باهوش که عاشق خوانده هستند و هر چیزی میخوانند، جدید یا قدیمی(یه کمی داستانی را ترجیح میدهند.) و خیلی خوب دربارهی چیزهایی که میخوانند صحبت میکنند. آنها در حال خواندن یکی از کتابهای من بودند که من را به یک جلسه دعوت کردند، بعد از این که در بحثشان شرکت کردم ازشان خواستم که عضو گروهشان شوم. ما همدیگر را بر آن میداریم تا کتابهایی که هرگز نخواندیم بخوانیم. بعضیهایشان تا به حال علمیتخیلی نخوانده بودند که من بهشان پیشنهاد کردم و آنها هم من را به خواندن کالین تابرون تشویق کردند.
قهرمان خیالی مورد علاقهی شما کیست؟
فکر کنم گِد باشد.
(ساحری که شخصیت اول رمانهای دریازمین است)
وقتی بچه بودی چطور کتابهایی میخواندی و نویسندهها و کتابهای مورد علاقهات چه کسانی بودند؟
به محض این که یاد گرفتم بخوانم و بنویسم هر چیزی دم دستم رسید خواندم و دیگر متوقف نشدم. خانه پر از کتاب بود و شهر پر از کتابخانه.
تا به حال سر خواندن یک کتاب به دردسر افتادهاید؟
برای خواندن برخی کتابهای خاص به دردسر افتادهام، برای مثال در دههی هفتاد برای خواندن کتابهای فمینیستی کمی به مشکل خوردم، اما تا به حال به صورت مستقیم مجازات نشدهام.
اگر قرار بود یک کتاب را اسم ببرید که شما را به کسی که امروز هستید تبدیل کرده، آن کتاب چه میبودی؟
در ماه ژوئن مطلبی در وبلاگم نوشتم. از من خواسته بودند جیزی دربارهی «کتابی که زندگی من را عوض کرد» بنویسم. من هم نوشتم که چرا نمیتوانم و این کار را نمیکنم. الان هم نمیتوانم.
اگر میتوانستید از رییسجمهور بخواهید یک کتاب بخواند، چه کتابی میبود.
مرد بیچاره. یک چیزی که تا حد امکان با واشینگتن دی سی و آدمهای غرغرو فاصله داشته باشد. شاید منسفیلد پارک؟
فرض کنید شما قرار است میزبان یک میهمانی ادبی باشید. سه تا نویسنده که دعوت میکنید نام ببرید.
ای وای کاش میشد که گریس پَلی و باب نیکلاس را فقط برای یک بعدازظهر دوباره ببینم.
یک کتاب که فکر میکردید خوشتان میآید،ولی بعد دیدید الکی شلوغش کردهاند بگویید. آخرین کتابی که نتوانستید تا آخر بخوانید چه بود؟
من کتابهای زیادی را نصفهکاره رها میکنم. کتابهایی را برایم میفرستند که دربارهشان نظر بدهم، معمولا سردبیر برایم میُرستد و میگوید که این نویسنده ادبیات داستانی را از نو ابداع کرده و این کتاب تمام کتابهای پیشین(از جمله کتابهای خودم) را برای همیشه پشت سر میگذارد. این جور ادعاها باعث میشوند سطح انتظارم بالا برود. به هرحال همه را امتحان میکنم. بیشترشان واقعا بد هستند که تا آخ رنمیخوانم. بعد ناگهان یک کیج جوهانسون یا هلن فیلیپس پیدایش میشود و زندگی دوباره خوب میشود.
از میان کتابهایی که نوشتید کدامش مورد علاقهی خودتان است؟
یک موردعلاقهی خاص ندارم، اما در مورد برخیهایشان که از نظرم دور ماندهاند، کمی احساس محبت دارم، مثلا برای «نجواها»، «راهدریایی» و «لاوینیا»
دوست داری از روی کدام یک از کتابهایتان فیلم یا سریال ساخته شود؟
میشود به جای فیلم، فیلیپ گلس یک اپرا بسازد؟ آنوقت هر کدام که خودش دلش خواست.
دوست داری چه کسی داستان زندگیتان را بنویسد؟
مدتی است که از کسی خواستهام.
چه کتابهای هستند که دوباره و دوباره سراغشان میروید؟
بگذارید دربارهی اشعار بگویم. تا اینجا چیزی از شعر نگفتیم. هاوسمن، شلی، یتس، هاردی، برونته، ریکله.
چه کتابهایی هستند که بابت نخواندشان شرمسار هستید؟
در این سن که من هستم دیگر کلا چیزی شرمآور نیست. برخی کارهایی که قبلا کردهام شاید ولی آن هم خیلی قبل بوده.
تصمیم دارید چه چیزهایی بخوانید؟
کتاب!
منبع: نیویورک تایمز