تابستان گذشته آکادمی فانتزی (که این روزها گروه ادبی گمانهزن شده است) مشکلات بسیاری داشت. مثل همیشه نیروی کار اندک بود و کار بسیار. پتانسیل برای کارهای شدنی زیاد بود، اما جانی برای کسی نمانده بود که گاری چرخ شکستهی آکادمی را هل بدهد و از پستی و بلندیهای ساده پیش براند؛ چه برسد به رساندن آن به قلههای مرتفعتر! انگار از آن پایین نگاه میکردیم که قلهها برای ما دست یافتنی هستند، اما کفشهای آهنیمان سوراخ شده و عصاهای آهنیمان زنگ زده و بیفایده بودند.
صحبتهای راه دور زیاد بود، اما بلاخره در میعادگاه آکادمی (نیمکت تاریخی پارک لاله که در گوگلارث با همین نام پیدایش خواهید کرد) جمع شدیم. در واقع نیت پنهانمان این بود که مقصری پیدا کنیم و اعتراف کنیم دیگر توانی نمانده و بهتر است برویم دنبال سختیهای زندگی روزمرهمان که خودش به اندازهی کافی توش و توان میطلبد. اما معلوم نیست چه نیروی مرموزی بر جمع تأثیر گذاشت که بحث یکباره جهت دیگری پیدا کرد و از فرافکنی، رسیدیم به تغییر نگرش در ارائهی مطالبمان.
آکادمی فانتزی از دیر زمان ادعا داشت مرجع فارسیزبان علمیتخیلی و فانتزی است و برای این کار، محتوای فارسی (ترجمه یا تألیف) تولید میکرد. این کار به صورت هفتگی انجام میشد و بسته به دورههای مختلف، روزهای خاصی برای ارائهی مطالب خاص تعیین میشدند. زمانی دوشنبهها روز ترجمه بود و پنجشنبهها روز نگارش؛ یک دوره روزهای زوج آپ مطلب داشتیم و در دورهای دیگر روزهای فرد.
اما این بار تصمیم گرفتیم شیوهی ارائه را تغییر دهیم. به جای آپ هر مطلب به صورت جداگانه در طول هفته، تصمیم گرفتیم مطالب را به صورت منتخب در آورده و در یک ماه، یک نسخهی جامع به شکل مجلهی مجازی منتشر کنیم. البته در زمینهی کار به صورت مجله تجربهای نداشتیم و مدتی طول میکشید تا قلق کارها دستمان بیاید و بفهمیم باید از کجا شروع کرد و چطور باید پیش رفت. در هر حال داشتن یک برنامهی کاری جدید، مثل جانی بود که در بدن آکادمی دمیده شد و آنهایی که حس میکردند دیگر قدرت ادامه ندارند، شروع به حرکت کردند.
قبل از هر چیز به صورت آزمایشی شروع کردیم. قرار شد سه پیششماره در یک دورهی سه ماهه کار کنیم و در پایان دوره تصمیم دستهجمعی بگیریم که میشود این روش را ادامه داد یا نه. این دورهی آزمایشی، تمرینی هم برای ما بود تا کار را یاد بگیریم و بدانیم چطور مثل چرخدندههای یک ماشین عظیم باید در توازن و هماهنگی با هم حرکت کنیم که از نتیجهی همکاریمان، حاصلی ملموس به دست بیاید. دورهی سه ماهه هم با سختیها و آسانیهایش تمام شد و با وجود نظرات مختلف و تجربیات تازهای که پیدا کردیم، تصمیم گرفتیم ادامه بدهیم.
بعد از وقفهای سه ماهه که در آن تغییر شکل سایت را شاهد بودیم، اولین شمارهی مجله را اواسط بهمن ماه منتشر کردیم. حالا رسمیتر شدهایم و میدانیم این روشی است که قصد داریم تا زمانی که سودمندی خود را حفظ کند، به آن عمل کنیم. در واقع مجلهی مجازی گروه ادبی گمانهزن میتواند سکوی پرتابی باشد برای رسیدن به اهداف بزرگتری چون چاپ کاغذی و غیره.
حالا در آستانهی سال جدید خورشیدی و فصل جدید و نو شدن طبیعت، گروه ادبی گمانهزن میکوشد با روحیهایی تازهتر و قدرتی دو چندان به رسالت خود عمل کند. اما در این میان نباید غافل بود که هر نوع همیاری و پشتیبانی از سوی یاران گروه همواره مورد استقبال و تشویق خواهد بود و مایهی دلگرمی و قوت قلب فعالان میشود.
بنابراین در فرستادن نظر، پیشنهاد، انتقاد و کمک در بخشهای مختلف شگفتزار (ترجمه و نگارش، چه داستانی و چه تحقیقاتی) تردید نکنید. بدانید که درهای مجله به روی شما باز هستند و شگفتزار برای شما و از آنِ شماست.
هیئت تحریریهی مجلهی شگفتزار برای شما آرزوی توفیق و بهروزی دارد.
شیرین سادات صفوی
فروردین 1390