کانال سایفای، همیشه تعدادی سریال فانتزی، علمیتخیلی و وحشت در حال پخش دارد و همیشه هم در حال شروع کردن سریالهای جدید است. برخی از این سریالها را به صورت مینیسریهای چند قسمتی میسازد و برخی هم قسمتها و فصلهای کمتری دارند ولی معمولا سریالهای کانال سایفای کنسل نمیشوند. دو سریال که در چند ماه اخیر شروع شدهاند و به نظر میرسد که آیندهی خوبی داشته باشند یکی killjoys است و دیگری Dark matter. از سریال killjoys شش قسمت پخش شده و از dark matter هشت قسمت.
سریال Dark matter از آن سریالها است که با بودجهی حداقلی ساخته میشود. قسمت اول و دوم سریال را که ببینید، محدود بودن لوکشین و غیرحرفهای بودن آن ممکن است توی ذوق بخورد. لوکشین اصلی ماجرا یک سفینهی فضایی است، که از چند تا راهرو و یک اتاق انبار مانند تشکیل شده. برای ساختِ این لوکشین معلوم است که چندان هزینهای صرف نشده و حتا اگر طرفدار سریالهای این کانال باشید ممکن است این فکر به سرتان بزند که لوکشین یکی از سریالهای قبلی مثل بتلاستارگالاکتیکا را بازیافت کردهاند، وقتی شخصیتها توی راهروها قدم میزنند، قشنگ میتوانید راهروهای بتلاستار را به خاطر بیاورید، ولی خب در بتلاستار اتاقهای کنترل و تجهیزات بسیار حرفهایتر طراحی شده بودند، اینجا روی عرشهی اصلی سفینه دو سه تا صندلی به سبک پیشتازان فضا داریم و یک کنسول که حتا از میز کار یک گیمر یا برنامهنویس هم سادهتر است.
اما خب از اینها که بگذریم، اگر دو سه قسمت دوام بیاورید، داستان و شخصیتپردازی نظر شما را جلب میکنند. میشود گفت که دارک متر، داستان خوشساختی دارد، توییستهای داستان قدم به قدم مطرح میشوند و بعضا در هر قدم یکی از معماهای قبلی پاسخ داده میشوند، به این ترتیب شما همیشه انگیزهای برای دیدن قسمت بعدی دارید و از سویی آنقدر سردرگم نمیشوید که قسمتهای قبلی را فراموش کنید.
ماجرا از این قرار است که شش نفر در محوطههای خوابِ مصنوعی یک سفینه بیدار میشوند و به خاطر ندارند چه کسی هستند. خودشان را به ترتیب بیدار شدن، از یک تا شش شمارهگذاری میکنند و به همین شمارهها همدیگر را صدا میزنند. در اولین قسمت از سریال، به کمک آندروید سفینه که به محض بیدار شدن قصد جانِ تمامی افراد را میکند و بعد باتغییر در برنامهنویسیاش دوستِ آنها میشود، موفق میشوند مقصد اصلی سفینه را پیدا کنند. مقصد یک سیاره است که معدنهای ارزشمندی دارد و ساکنانش معدنچی هستند، شش سرنشین سفینه در انبار تعداد زیادی اسلحه پیدا میکنند و با فرود روی سیاره میفهمند معدنچیها منتظر رسیدنِ کمک از سوی یک گروه برای ایستادن در مقابل یک کمپانی زورگوی عظیم هستند. افراد سفینهای که نام هم ندارد، گمان میکنند همان کمک هستند و اسلحهها را به ساکنان سیاره میرسانند. اما در آخر این قسمت راز هولناکی برملا میشد. از شش نفر خدمهی سفینه، پنج نفرشان جنایتکارهای شناختهشده و متواری هستند. هر کدام کولهباری از انواع و اقسام جنایتها، از کشتار جمعی گرفته تا دزدی و کلاهبرداری به دوش میکشد.
تاثیر این دریافت بر آدمهای سفینه بسیار جالب است و از نکات قوتِ این سریال، همین قراردادن کاراکترها در این موقعیت است و به دنبالش سوالهای اخلاقی و فلسفی که مطرح میشود. آیا جنایت واقعا یک ایراد ژنتیک است؟ اگر حافظهی یک فرد جنایتکار به کل پاک شود، آن فرد چه حسی نسبت به جنایت خواهد داشت؟ ممکن است که خودش را آدم شریفی فرض کند و اگر گذشتهاش را به او بگویند دچار احساس انزجار شود؟ یا این که جنایت چیزی در کدهای ژنتیکی ما است و اگر کسی یک بار به راه خلاف رفته، این یعنی که ذاتش به آن سمت متمایل است و گریزی از آن نیست؟
در سریال دراک متر، در کنار داستانی که هر قسمت پیش میآید، تلاش شده به این سوال غامض پاسخ داده شد، یا حداقل پاسخهای احتمالی مطرح شود. هر کدام از خدمهی سفینه یک شخصیت دارد، آنها معتقدند که حتا اگر خاطرههایشان از دست رفته باشد، شخصیتشان از دست نرفته. با اینحال، همه به جز یکی سخت گذشتهی خویش را انکار میکنند و نمیتوانند بپذیرند که جنایتکار بودهاند. حتا به پاک شدنِ حافظههایشان به عنوان یک فرصت دوباره برای یک شروع جدید فکر میکنند.
ولی آیا این امکانپذیر است؟
داستان با پیشرفت و به جلو رفتن، توییستهای جدید پیدا میکند، رازِ پاک شدنِ حافظهی خدمه چیست؟ روی سفینه نفر ششم خدمه دختر نوجوانی است که در لاگهای سفینه اسمی از او برده نشده، ولی حافظهی تمام افراد سفینه به نحوی در هم ریخته در ذهن او بارگزاری شده. هدف از این کار چیست؟ داستان با ساختار خوب و جالبی به پیش میرود و معماهای جدید که مطرح میشوند اگرچه به نظر میرسد همگی در راستای حل کردن گرهی اصلی هستند، ولی هر کدام خود پیچشی دیگر به داستان میافزایند.
ستینگ داستان، بیشباهت به ستنیگ سریال محبوب فایرفلای نیست. زمان یک جای نامشخی در آینده است که تعداد زیادی سیارهی مسکونی در کهکشان کشف شده. بسیاری از این سیارهها فقط برای کشاورزی یا استخراج مواد معدنی استفاده میشوند. چند کمپانی قدرتمند و پولدار که در پس پرده دست به استثمار معدنچیها میزنند صاحبانِ اصلی قدرت و ثروت در کهکشان هستند. چند تایی هم سازمان مخالف با هدفِ نجات دادن انسانها از ظلم و زور علیه این کمپانیها تشکیل شدهاند.
خدمهی سفینهای که میفهمند «رازا» نام دارد، در این کهکشان در حالی که تلاش میکنند از برخورد اجتناب کنند، به نحوی شکمشان را سیر کنند و پرده از راز سرگذشت خویش بردارند، با ماجراها و داستانهایی مواجه میشوند. داستان هر قسمت در همان قسمت تمام میشود، ولی معماهای کلی و طرح کلی داستان به پیش میرود.
هشت قسمت از این سریال پخش شده و هر هفته یک قسمت آن از شبکهی سایفای پخش میشود.