درود بر همگی
گپی دوستانه با یاران و همراهان همیشگی «آکادمی فانتزی» یکی از کارهایی است که خیلی به تعویق افتاده و وقتش بود یک بار دیگر صحبتی داشته باشیم. حالا بگذریم که بیشترش به خاطر مشغلههای فراوان و پروژههای عریض و طویل و تغییر و تحولات گروه بوده است.
آکادمی فانتزی را میشناسید، از سال ۸۳ که تأسیس شده تا به حال که فصل چهارم ۸۹ آغاز شده، بیوقفه به کار خود ادامه دادهاست. من و تنی چند از دوستان، ماه گذشته را به تهیهی کارنامهی آکادمی فانتزی و گروه ادبی در طول این شش سال گذراندیم و برای این کار مجبور شدیم خاکگرفتهترین صندوقهای خاطرات را باز کنیم. این کار محصولهای جالبی داشت. مثل ایجاد فایل کارنامه (دریافت نسخهی بتا) و البته زنده شدن خاطراتی مثل این .
تهیهی این کارنامه و مشارکت جزیی که در کار مجلهی ادبیاتگمانهزن داشتم، خیلی چیزها را برایم روشنتر کرد. مهمترین نکته این بود که آکادمی فانتزی دست تنهاست. آکادمی فانتزی جان تازه میخواهد و ارتباطها و اطلاعرسانی آن طور که باید و شاید قوی نیست. یعنی به عبارت بهتر اطلاعات منتقل نمیشود.
اعتراف میکنم بخشی از انگیزهی این گفتگو، احساس گناه از درک این «ضعف ارتباط» است که دوستان جوانترم از آن به عنوان «فاصله» یاد کرده بودند. لازم بود چیزهایی از اتفاقهایی که میافتد، به اطلاع کاربران، اعضا، دوستان و یاوران گروه رسانده شود. بسیار فراتر از گزارش سالانهی پر از عدد و رقم سردبیر در مراسمها که کسی به آن گوش نمیکند. (تعارف که نداریم!)
برگردم بر سر قصهی جان تازه. خود من همیشه فکر میکردم درهای قلعهی آکادمی به روی همه اعم از علاقمند تا طرفدار تا محقق باز است. بارها به دوستان جوانتر گفته بودیم: «آکادمی فانتزی جای عملی شدن ایدههاست. میتوانید ایدههایتان را در این فضا اجرا کنید.» همیشه هم سعی میکردم این طور باشد. حالا اگر نمیدانستیم چطور باید سعی کنیم، آن دیگر مسالهای است علیحده!
این را هم در نظر بگیرید که آرام آرام فضا عوض شد. باعثش هم عوض شدن آدمها و غوص کردن آنها در ژرفای علاقمندی به ژانر بود و هم تغییر اقتضای رسانهای که تا به حال از آن استفاده میکردیم، یعنی وب. در سالهای اخیر وب فارسی دگرگونیهای زیادی را از سر گذرانده. رسانه همان است، اما کاربردها متحول شده. خوب یا بدش را نمیدانم، اما شکل ارایه عوض شدهاست. وبلاگ که زمانی بالاترین حجم محتوای فارسی را تشکیل میداد، دیگر آن اهمیت سابق را ندارد و شبکههای اجتماعی و فیدبازیهای مختلف به سرعت جای آن را میگیرند. حتی دیگر خود وب هم سهم عمدهی اینترنت را تشکیل نمیدهد. برنامههای کاربردی اینترنتی غالب شدهاند و سهم مرورگرها از اینترنت کمتر و کمتر میشود.
از این قصه که بگذریم، تغییر اقتضای فرهنگی فضای اینترنت (نه فقط وب) حوزهی فرهنگی فارسیزبان و به خصوص ایران از یک سو و همهگیر شدن فناوریهای فرا وبی که به تغییر اقتضای رسانهای منتهی شد به علاوهی دغدغههایی که قبلاً در مورد آنها مفصل گفتهام و گفتهایم ما را به اینجا رساند که خود وبسایت آکادمی فانتزی، تنها محمل مجله و کتابهای گروه باشد.
بگذارید همین جا در مورد گروه هم بگویم. فرض من این بود که تمام آدمهایی که عضو آکادمی فانتزی هستند یا بودهاند و یا با این آدمها همکاری داشتهاند، یک گروه بزرگ را تشکیل میدهند که فراتر از یک وبسایت باید به آنها نگاه کرد. در مراسم شب نویسندگانی که در سال گذشته برای یادبود فیلیپ ک. دیک برگزار کردیم، آقای شهرام اقبالزاده گفتند این گروه دیگر نوعی جنبش ادبی است. خب من هم با ایشان موافقم، گروهی از آدمهایی که هر هفته برای داستان خواندن و نوشتن به نشست حضوری میروند، هر ماه یک مجله منتشر میکنند و میخوانند، هر سال یک مسابقهی داستاننویسی دارند و در آن شرکت میکنند و جایزه میدهند و ... اینها از یک وبسایت فراتر هستند. این یک گروه ادبی است که نیروهای بالقوهی شگرفی دارد.
حقیقتش گروه -یعنی من هماهنگکننده و شمای خواننده که ممکن است گردانندهی گروه باشید یا نه و «آکادمی فانتزی» و «فنزین» و بخش انگلیسی و «تأملات» و دانشنامه و «داستانهای مصور»- با این همه کاری که در کارنامه هست، یک جور شگفتزاری است که حتی هنوز کشف هم نشدهاست. حتی خودمان هم هنوز کشفش نکردهایم. شاید منتظریم مکتشفی چیزی بیاید و روی این کوه ایده و علاقه و کار و حس، اسم بگذارد تا خودمان هم به اسم صدایش کنیم و آن طور شاید آن را بشناسیم.
بار آخری که فراخوان دادیم، عدهای حاضر شدند، داوطلب شدند و کارهایی را برعهده گرفتند. بارها از دوستانی به طور شخصی یاری خواستهایم. اما هم درگیری عاطفی که مورد نیاز ادامهی کار بود خیلی کم رخ داد و هم اطلاعرسانی و گردش کار ناقص کار دستمان داد و دوستان کمی به گروه گردانندهی کارهای گِل گروه پیوستند که مینویسیم و میخوانیم و انتخاب میکنیم و ویرایش میکنیم و صفحهبندی میکنیم و....
خلاصه این که، دوستان، رفقا، یاران، عزیزان بدانید و آگاه باشید که آکادمی فانتزی، گروه، به یاری شما نیاز دارد. با ایدههای علمیتخیلی، فانتزی و دهشت خودتان...
- داستان بنویسید. کوتاه، بلند.
- داستان ترجمه کنید. کوتاه و بلند!
- فکرهایتان را مقاله کنید، حرفش کنید.
- پاسخ حرفهای دیگران در مقالههایشان را بدهید.
- فیلمهایی که دیدهاید را معرفی کنید.
- کتابهایی که دوست داشتهاید را معرفی کنید.
یا به ما کمک کنید تا مطالب رسیده را ...
- ویرایش کنیم.
- یکسانسازی کنیم.
- صفحهبندی کنیم.
- تصویرسازی و تصویریابی کنیم.
- نمونهخوانی کنیم.
- قالببندی کنیم.
- منتشر کنیم.
یا برای مراسم بزرگی که در پیش داریم (پنجمین دورهی «جایزهی ادبیات گمانهزن») و به حق به تمام گروه تعلق دارد به ما کمک کنید تا ...
- پشتیبان پیدا کنیم.
- اطلاعرسانی کنیم.
- محل برگزاری پیدا کنیم.
- جایزه تهیه کنیم.
- و ...
اگر در مورد هر یک از قضایای بالا مایل به کمک و همکاری بودید، بدون لحظهای تردید با پیام خصوصی و یا پست الکترونیک با من یا بهنام ملاآقایی عزیز، روابط عمومی، ( pr©fantasy.ir ) تماس بگیرید. با ما کمی صبور باشید، آقای ابراهیمی قرار است به ما یاد بدهند چطور فرایند پیادهسازی کنیم تا کسی زیر فشار کار تلف نشود و همه خوشحال باشند.
قصهی آخر را هم بگویم، سایت جدید تقریباً آمادهاست. آن چیزی که تصورش را میکردیم نیست و خب نمیتواند باشد، چون تصویری که من برای خودم ساخته بودم فقط با فناوری بیست سال آینده ممکن است! ولی فعلاً پاسخ نیاز فعلی را میدهد. هنوز محتوای موجود آکادمی به آن منتقل نشده، اما این کار دیر یا زود انجام میشود!
در نهایت، یعنی این طور که گفتهاند در هفتهی آینده، این سایت به آدرس جایگزین منتقل میشود و سایت جدید جای آن را میگیرد. در جابهجایی مجبوریم قسمتهایی از چیزهای موجود را جا بگذاریم. مثلاً چیزی نزدیک به یک گیگابایت فایل بخش دانلود و ضمایم پستهای فوروم که کلی از فضای میزبان را گرفتهاند. آنها منتقل نمیشوند! اگر به چیزی نیاز دارید، برای خود پشتیبان تهیه کنید. البته حذف فایلها به یکباره انجام نمیشود و یک ماه زمان برای انتقال در نظر گرفته شدهاست.
سایت جدید، سایت مجلهاست و تا جای ممکن (!) تالار گفتگو ندارد. پس بحثهایی که دوست دارید ادامه بیابد را به فنزین منتقل کنید. فنزین هنوز جوان است و باید فرصت داشته باشد خودش را آن طور که باید و شاید پیدا کند. مطلوب این است تالار گفتگوی اصلی گروه بعد از انتقال، فنزین باشد.
الان مثل آن وقتهایی است که خودروی آمده دم در و مهمان دارد میرود و من هم کلی حرف و سفارشم مانده که باید بگویم!
لطفاً...
- مراقب خودتان باشید!
- بخوانید!
- بنویسید! به ما بازخورد بدهید!
- نظر بدهید!
- در جلسهها شرکت کنید!
- مجله را بخوانید!
- کمک به گروه را فراموش نکنید!
امیدوارم آخرین باری نباشد که این طور حرف میزنیم. اما گمان کنم با وجود تغییرات زیاد، کمی طول بکشد. اما تا آن موقع شما هر طور شد حرفتان را بزنید! تا آن وقت!
با تقدیم صمیمانهترین احترامات
مهدی بنواری
سردبیر گروه ادبیات گمانهزن