مقدمه
باید توضیحی ارائه بدهم که چرا بررسی پدیدهی هواداری و استفادههای احتمالی آن را مهم میدانم.
ما در ایران متوجه جنبشی اجتماعی هستیم که به طور مستقیم با پیشرفت علمی و صنعتی مرتبط است و نمیتوان آن را قطع کرد. این جنبش اجتماعی تمرکز روز افزون قشر کودک و نوجوان بر کامپیوتر و اینترنت است. متأسفانه این وابستگی حالتی منفی دارد. با وجود کلاسهای کامپیوتر در داخل و بیرون از مدارس، نوجوانان ما انگیزهی استفاده مثبت و خلاقانه از این ابزار را ندارند و خارج از مشقهای احتمالی، وقت خود را صرف بازیهای کامپیوتری و چَتهای بیمحتوا میکنند. توجه داشته باشید آن گروه که همت ارائهی کارهای اصیل را دارند و با انجمنها و نشریات همکاری میکنند، درصد بسیار کوچکی از قشر اجتماعی مذکور را تشکیل میدهند.
از سوی دیگر پدیدهای جهانی را داریم که میلیونها شخص – از بچههای دبستانی تا پدربزرگها و مادربزرگها – در تمامی جهان فعالانه و خلاقانه در آن شرکت میکنند. پنهان بودن هویت در اینترنت باعث میشود که ترس از گفتگو و ارائهی آثار بریزد و کاربر با اشخاص دیگری آشنا شود که در علاقههای او سهیم هستند، با او بحث میکنند، او را تشویق میکنند و او را از تنهایی محسوس در محیط فیزیکی خارج میکنند.
البته این جامعهی هواداری بینالمللی اینترنتی همیشه مناسب فرهنگ و ذهنیت کودکان و نوجوانان ما نیست. اما آیا نمیتوان از جنبههای مثبت پدیدهی هواداری برای تشویق کودکان و نوجوان به استفادههای خلاقانه از کامپیوتر و اینترنت استفاده کرد؟
گفتههایی که در زیر ارائه شدهاند، نتیجهی هشت سال مشاهدات شخصی و غیرحرفهای اینجانب میباشند و فقط جنبهی معرفی پدیده و متوجه ساختن دوستان و مسئولان به آن را را دارند. بدون شک بررسیهای عمقی و نظری، به خصوص از لحاظ روانشناسی و جامعهشناسی لازم میباشد. نیز تمامی اصطلاحات ترجمه شده حالت موقت دارند و هرگونه تصحیح و پیشنهاد پذیرفته خواهد شد.
امیدوارم بتوانم در این فرصت کوتاه، عمق و جذابیت این پدیده را توضیح دهم.
هواداری چیست؟
هواداری پدیدهی جدیدی نیست. از زمانی که هنر وجود داشته است، کسانی نیز وجود داشتهاند که از آثار هنری خوششان میآمده است. در واقع بخاطر همان هواداری است که آثار هنری مختلف، به خصوص ادبیات باستانی، به دست ما رسیده است. مسلماً همزمان با حماسهی گیلگمش، صدها حماسهها و داستانهای دیگر نیز موجود بودند؛ اما داستان گیلگمش بود که توجه یک فرمانروا یا مؤبد اعظم را جلب کرد و وی دستور نقش شدن آن در کتیبهها را داد. در حالی که حماسههای محلی دیگر به همان حالت روایی باقی مانده و در نتیجه از بین رفتند.
حتا موفقیت هنرمندان جدیدتر (مثلاً در قرون وسطی و رنسانس) نیز متکی به پدیدهی هواداری بوده است، زیرا حامیان ثروتمندی که آنها را یاری میکردند و آنها را برای خلق آثار استخدام میکردند، در واقع هوادار این هنرمندان بودهاند. نیز موفقیت هر اثر هنری (یا شاید هم نه چندان هنری) در هر دوران وابسته به جذب تعداد زیادی هوادار میباشد.
هواداری به عنوان یک پدیدهی رسمی با قرن بیستم و پدیداری رشتهی ادبی تخیل علمی آغاز شد. سهولت دستیابی به مجلات پالپ، چاپ شدن نامههای هواداران به همراه آدرسهای پستی آنها و در نتیجه برقراری ارتباط مستقیم در میان آنها، و آغاز همکاریها برای خلاقیتهای هرچند غیرحرفهای، و در نهایت نخستین جشنوارهی هواداری تخیل علمی در سال 1939 برای بر آوردن نیاز ملاقاتهای گروهی، همگی به هوادارانی که تا آن زمان تک افتاده بودند یک هویت شخصی داد که شاید توسط جامعهی آن زمان زیاد جدی گرفته نمیشد، اما موجب دلداری و قوت قلب خود هواداران بود.
این موج اجتماعی جدید در سالهای 1966 تا 1969 با پخش سریال تلویزیونی STAR TREK (پیشتازان فضا) شدت بیسابقهای یافت. با آن که کتابها و سریالهای تلویزیونی قبل از آن هم وجود داشتند که هوادار جذب میکردند، اما موفقیت این سریال علمیتخیلی در میان بینندگان آن قدر زیاد شد که در زمان اعلام لغو سریال بعد از اتمام سال دوم، سیل نامههای اعتراضآمیز استودیوی سازنده را مجبور به تمدید قرارداد برای سال سوم کرد. و حتا بعد از آن، بعد از اتمام سال سوم سریال و عدم تمدید مجدد قراردادها، این موج هواداری با چنان شدتی ادامه یافت که امروزه خود پیشتازان فضا با شش سریال، یازده فیلم سینمایی و صدها جلد کتاب یک پدیدهی مؤثر در فرهنگ آمریکا و تمامی جهان محسوب میشود.
در دههی هفتاد و هشتاد، طریقهی ارتباط میان هواداران هنوز با نامه و تلفن بود. گفته میشود دفتر تلفن یکی از “سر”هواداران پیشتازان فضا، به قطوری دفتر تلفن رسمی شهر نیویورک بود و به همان تعداد نام، آدرس و شماره تلفن در آن وجود داشت – و این خانم با تکتک این هواداران در ارتباط بود.
با اختراع اینترنت و عمومی شدن آن، ارتباط میان هواداران کاری بسیار آسان شد. به خصوص هوادارانی که احساس تنهایی میکردند، ناگهان با هزاران شخص همسلیقهی خود مرتبط شدند. همیشه این ارتباطات دوستانه نبود و تاریخچهی هواداری در اینترنت در همین دوران کم، شاهد دعواها و حتا “جنگهای” تلخ و همراه با خونریزیهای مجازی بوده است. اما به هر حال حضور میلیونها شخص حقیقی که خود را در اینترنت به عنوان هوادار دستکم یک موضوع معرفی میکنند، اهمیت حضور این پدیده در فرهنگ جهانی را عنوان میکند.
تعریف هوادار و موضوع هواداری
لغت Fan در زبان انگلیسی از کلمهی Fanatic یا متعصب برگرفته شده است و با آن که بسیاری از دوستداران موضوعات مختلف - به خصوص پیشتازان فضا - قادر به نشان دادن تعصبات تند و تیز هستند، اما به طور عمومی مفهوم این اصطلاح از «متعصب» جدا شده و مفهوم “هوادار” مناسبتر است.
با استفاده از سایت FanLore («دانش هواداری»، دایرهالمعارفی که توسط خود هواداران جمع شده است)، میتوان اصطلاح Fan یا هوادار را چنین تعریف کرد:
یک «هوادار» شخصی است که مقدار اشتیاق شاید غیرمعمولی را در مورد یک موضوع سوژه(1) از خود نشان دهد؛ حال این موضوع ورزش، متن ادبی، رسانهی تصویری، موسیقی و یا شخص حقیقی باشد.
موضوع مورد علاقهی شخص هوادار به انضمام هواداران دیگر و فعالیتهای انفرادی و جمعی هواداران در باب این موضوع، در زبان انگلیسی Fandom خوانده میشود که شاید بتوان آن را به هوادارستان ترجمه کرد.
تقسیمبندی شخصیت هوادار
هواداری و در نتیجه اعمال شخص هوادار، مراحل مختلفی دارد که بر خود او و نیز محیط اطرافش تأثیرات متنوعی نشان میدهند. البته این مراحل از هم جدا نیستند و نقاط مشترک دارند. این مراحل و رفتار با توجه به هوادارستانهای ادبی و بصری (فیلم و سریال، به خصوص در زمینهی تخیل علمی) و با اشاره به هوادارستانهای ورزشی و اشخاص حقیق در زیر بررسی شدهاند.
هوادار صفر (آماری)
هوادار صفر کسی است که از کتاب یا فیلم یا سریالی خوشش آمده است؛ این فرد شاید حتا نسخهای برای خودش تهیه کند یا آن را به دوستی معرفی کند. در اینجا از اصطلاح هوادار «آماری» استفاده میکنم، زیرا چنین هواداری در آمار به عنوان عدد 1 وارد میشود: در آمار بازدیدکنندگان سینما، فروش کتاب، یا همهپرسیهای مربوط به برنامههای تلویزیون.
هوادار اقتصادی
امروزه جنبههای اقتصادی یک فیلم یا سریال (یا کتاب، یا تیم ورزشی) به همان اندازهی خود موضوع اهمیت یافتهاند. هوادار اقتصادی شخصی است که برای هوادارستان خود پول خرج میکند: او پوستر، عروسک، زنگ موبایل و هر چیزی را که با هوادارستانش مرتبط باشد، میخرد. در جایی که هوادار آماری بازی تیم خود را از تلویزیون تماشا میکند، هوادار اقتصادی - که اغلب متعصب هم هست - مقدار زیادی پول برای بهترین صندلیها در هر بازی خرج میکند. در جایی که هوادار آماری از یک فیلم چنان خوشش بیاید که نوار ویدئوی آن را تهیه کند و مثلاً ده سال بعد که آن نوار ویدئو خراب شد یک نسخهی دیویدی آن را بخرد، هوادار اقتصادی هر نسخهی ویراستاری شدهی جدید یا هر مدل جلد جدید را که وارد بازار بشود، تهیه میکند.
ما میتوانیم از همین نقطه وارد موضوع مراحل و انواع منفی و مضر هواداری بشویم: این نوع رفتار منفی در کودکان و به خصوص در نوجوانان هوادار یک خواننده یا هنرپیشهی خاص دیده میشود که با پولتوجیبی محدود خود هر نوع یادگاری مربوط به آن شخص را تهیه میکنند و به جای قدم گذاشتن در زندگی واقعی، روز و شب خود را مشغول خواب و رویاهای رمانتیک هستند. معمولاً این نوع هواداری با پایان دوران نوجوانی و جوانی نیز تمام میشود؛ اما اگر نشود به بزرگسالانی میرسیم که تمامی روز و شب خود را وقف هوادارستان خود میکنند، به حدی که حتا شاید کار خود را نیز از دست بدهند و به طور کامل با واقعیت قطع رابطه کنند. و البته در نهایت آنانی هستند که شخص مورد علاقهی خود را تعقیب میکنند، مزاحم آنها میشوند و شاید حتا از روی حسادت و بیماری روانی، دست به قتل بزنند.
اما چنین هوادارانی درصد بسیار کوچکی از جامعهی هواداری را تشکیل میدهند و هدف این مطالعه، بحث بر راهنمایی نوجوانان و کودکان به سوی فعالیتهای هواداری مثبت و خلاقانه میباشد.
هوادار فعال و خلاق
در نقطهی مقابل هوادار منفی، هوادار «فعال» را داریم که در فعالیتهای مختلف مانند تماس با دیگر هواداران شرکت میکند، و نیز هوادار «خلاق» را (که البته شاید از نظر برخی پدر و مادرها همان منفی باشد). این نوع هوادار به دلایل مختلف (همانند برقراری ارتباط با هوادارستان خود که به صورت دیگری ممکن نیست، و یا گرفتن الهامات هنری از سوژه) دست به خلق تصویر، نوشته و حتا ماکت و فیلم میزند. شاید از دید بعضی این فعالیتها بیهوده باشند، اما واقعیت آن است که این نوع فعالیتها، به خصوص در کودکان و نوجوانان و جوانان، موجب تمرین در رشتههای هنری و حتا صنعتی میشود که بعدها در زندگی مورد استفاده قرار میگیرند (رجوع به انواع هنرهای هواداری).
راه میان هوادار خلاق تا هواداری که از این تواناییهای به دست آمده به صورت «حرفهای» استفاده کند، بسیار کوتاه است. از میان همان هواداران پر ذوق اوایل قرن بیستم بود که نویسندگانی چون آیزاک آسیموف، رابرت ای. هاینلاین و آرتور سی. کلارک و صدها نویسندهی نامآور دیگر برخواستند؛ همان طور که هواداران ونویسندگان هوادارداستان «پیشتازان فضا» تعداد زیادی از رمانهای رسمی این سریال را نگاشتند. امروزه کارگردان و تهیهکنندهی موفقی چون جورج لوکاس با تحت نظر گرفتن هواداران «جنگ ستارگان» و برگزاری مسابقات رسمی، استعدادهای برتر را شناسایی و حتا استخدام میکند. و این میزان بدون در نظر گرفتن تعداد دانشمندان و مخترعانی است که از طریق هواداری تخیل علمی وارد رشتهی خود شدهاند و بهترین ابتکارات خود را مدیون همان هواداری میدانند.
*
این نقطه از مقاله، قبل از بررسی انواع فعالیتهای خلاقانهی هواداران، جای مناسبی برای یادآوری تأثیر متقابل این گروه اجتماعی بر جوامع تولید کننده میباشد. در قبل از عصر طلایی، چاپ هوادارنامهها در مجلات پالپ نشانگر وجود درخواستکنندگان بیشتر و بیشتر برای ادبیات علمیتخیلی و فانتزی (و نوع خوب این ادبیات) بود. موج دوم هواداری در سال 1968 و پس از قطع سریال پیشتازان فضا، بعد از دو سال قدرتنمایی کرد: استودیوی ان. بی. سی. بیش از یک میلیون نامهی درخواست تمدید سریال دریافت کرد؛ به حدی که در زمان اعلام آن که سریال برای یک سال دیگر تمدید شده است، تولیدکنندگان دردمندانه تقاضا کردند که: «شما را به خدا قسم دیگر نامه نفرستید...»
پدیدهی تأثیر نامه بر استودیوی سازنده، در سال 2002 تکرار شد: مایکل شَنکس(2)، یکی از چهار هنرپیشهی اصلی سریال علمیتخیلی SATRGATE: SG1 به تهیهکنندگان اعلام کرد که اگر اهمیت نقشش به حالت اول باز نگردد، قرارداد خود را تجدید نخواهد کرد. تهیهکنندگان نیز با نوشتن یک قسمت، امکان “رفتن” او از سریال را آماده کردند. اما واکنش هواداران به ناپدید شدن شخصیت محبوب خود، این بار از طریق پست الکترونیک، چنان شدید بود که سِروِر سایت این استودیو کاملاً از کار افتاد. آقای شنکس پیروزمندانه به سریال بازگشت و حتا در طی سالهای بعد چندین جایزه برای هنرنماییهای خود دریافت نمود.
نیز در میان مجموعه جوایز رسمی، جوایز “هوادارنه” دیده میشوند؛ همانند جوایز سینمایی MTV که برندگان آن توسط رأی هواداران مشخص میشوند. یا این که مقدار حقوق هنرپیشگان فیلم و تلویزیون به همان اندازهی بازی خوب و بردن جوایز «رسمی»، توسط تعداد هواداران آنها و تعداد بینندگان محصولات آنها مشخص میشوند.
در ایران وجود دهها باشگاههای مجازی و حضوری علمیتخیلی و فانتزی، نشانهی تعداد زیاد هواداران فعال در میان ما است (رجوع به فهرست ضمیمه، تهیه شده توسط آقای محمد حاجزمان). یکی از نمونههای برجسته، همان آکادمی فانتزی است که با جلسات سالیانه، مسابقات داستاننویسی و به خصوص با حضور و فعالیت در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در طی دو سال گذشته، همت و ارادهی خود در این زمینه را ثابت کرده و مثال مشخصی از نتایج هواداری فعال و مثبت میباشد.
انواع فعالیتهای هواداری
داستاننویسی (fanfiction)
نوشتن هوادارداستان یکی از قدیمیترین جلوههای هواداری است. به عنوان مثال میتوان مطرح کرد که تمامی آثار ادبی برگرفته یا تحت تأثیر ایلیاد، توسط هواداران هومر نوشته شدهاند. نیز شکوفایی عصر طلایی تخیل علمی و فانتزی را میتوان به نوعی هوادارداستان ربط داد؛ یعنی به خوانندگانی که میگفتند: «من هم میخوام این طور داستان بنویسم.»
هوادارداستان روایتی است که از چارچوب و شخصیتهای موجود در یک سوژه (کتاب، فیلم، سریال یا حتا شخص حقیقی) استفاده میکند تا وقایعی را که «خارج از صحنه» رسمی اتفاق افتاده، بررسی کند یا حتا شخصیتها و روند داستان را تغییر دهد. متداول است که نویسندهی هوادارداستان در آغاز یا انتهای نوشته خود و با استفاده از فرمولهای رسمی یا با حالت طنز اعلام میکند که هیچ نوع حق قانونی نسبت به سوژه ندارد و هیچ نوع درآمدی هم از نوشتهی خود به دست نمیآورد.
آغاز رسمی هوادارداستان به حالت امروزی باز به سریال «پیشتازان فضا» و قطع آن باز میگردد. هوادارانِ نیازمند به ماجراهای جدیدی از کِرک و اسپاک، خود مشغول داستاننویسی شدند و در مقابل دریافت هزینهی ناچیزی برای جبران مخارج چاپ و هزینهی پستی، این داستانها را به صورت fanzine یا هوادارنامه با دیگر هواداران سهیم میشدند.
از میان متداولترین انواع هوادارداستان میتوان موضوعات زیر را عنوان کرد:
با بررسی منابع موجود در اینترنت، میتوان نویسندگانی پیدا کرد که هنوز با املاء و دستورزبان شکسته مینویسند و از طریقهی تفکر و داستاننویسی آنها مشخص است که هنوز در دوران دبستان به سر میبرند، اما باز مینویسند. و همین نویسندگان ناشی با پشتکار و تشویق اطرافیان میتوانند با گذشت زمان کیفیت آثار خود را تا حد حرفهای بالا ببرند. درواقع تعداد زیادی نویسندگان هستند که با هوادارداستان شروع به کار کردند، و امروزه خود نویسندگان خلاق و پرفروش با آثاری اصیل میباشند.
قابل توجه است که تعداد زیادی از نویسندگان هوادارداستان (و فعالیتهای هنری هواداری دیگر)، زنان متأهل و خانهدار هستند. گروه دیگر نیز اشخاصی با بیماریهای مزمن و خستهکنندهای میباشند که امکان معاشرت و فعالیتهای خارج از خانه را ندارند. روانپزشکها اغلب بیماران خود را تشویق میکنند تا احساسات و ناراحتیهای خود را بر کاغذ بنویسند – نوشتن هوادارداستان برای خیلیها حالت یک تراپی مجانی را دارد و ارائهی آثار در اینترنت باعث پیدا شدن دوستان و همدلانی میشود که در سختترین زمانها در کنار شخص باقی میمانند.
واکنش سازندگان سوژهها نسبت به هوادارداستان متفاوت است. اکثر استودیوها و هنرپیشهها، هوادارداستان را به عنوان منبعی برای بررسی واکنش تماشاچیها در نظر میگیرند و از آنها لذت میبرند. تعدادی از نویسندگان کتاب یا کمیک از این واکنش هواداران استقبال میکنند (نائوکو تاکئوچی(3)، یکی از موفقترین کمیکنویسان ژاپنی، در یکی از جلدهای آثار خود رسماً درخواست کرد که هوادارداستانها را مستقیم برای خودش بفرستند)، و دیگران همانند آن مککافری، هر نوع داستان یا تصویرپردازی بدون اجازه را قانوناً پیگیری میکنند.
تصویرپردازی
یکی دیگر از فعالیتهای قدیمی هواداری، ساختن تصویر (یا حتا تندیس) از روی سوژه است. از آثار هنرمندان بزرگ جهان که بر اساس داستانها و اسطورهها ساخته شدهاند که بگذریم، این نوع هنر را در کودکانی میبینیم که سعی میکنند شخصیتهای کارتونی مورد علاقهی خود را بر روی کاغذ بیاورند.
در کنار این کوششهای کودکانه، میتوانیم انواع نقاشیهای دستی جدی و طنز و تصویرپردازی به کمک فنآوریهای جدید را ببینیم.
پدیدهی جدیدی که در اینترنت به وجود آمده است، حضور وِبکمیکها(4) است که برخی بسیار ساده و ابتدایی و بعضی بسیار حرفهای و ماهرانه در حد رمان گرافیکی میباشند. اکثر این کمیکنگارها به طور آماتوری و مجانی کار میکنند و خرج وبسایت خود را از تبلیغات، کمک از سوی خوانندگان و یا فروش یادگاریهای کوچکی مربوط به سوژهی خود تأمین میکنند. بعضی وقتها نیز ستارهی موفقی از میان آنها برمیخیزد. یکی از این هنرمندان موفق، آقای هوارد تِیلِر(5) است که با کمیک استریپ اُپرای فضایی «شلاکمزدور»(6) انگشتنما شده است. او به مدت ده سال است که بیوقفه و بدون تأخیر بیش از دو سه ساعته، روزی یک کمیک استریپ سه پنجرهای (و برخی روزها چند کمیکاستریپ) در اختیار خوانندگان گذاشته است. او از شش سال پیش از کار رسمی خود کناره گرفت و حالا از طریق فروش کتابها و اشیاء جانبی سوژهی خود زندگی یک خانوادهی چهار نفری را میگرداند و کاندیدای دو جایزهی هوگو برای رمان تصویری هم شده است.
ماکتسازی
ماکتسازی تفریحی پرزحمت، و در عین حال خلاقانه و سازندهی شخصیت است. طرفداران پیشتازان فضا با ساختن مدلهای سفینه «اِنترپرایز»، دوختن یونیفرمها و حتا ساختن عرشهی سفینه، پیشتازان این رشته بودهاند که امروزه هواداران سوژههای دیگر نیز ردپای آنها را تعقیب میکنند.
وبسایتسازی
هوادارانی نیز هستند که مقدار زیادی از وقت خود را صرف ساختن وبسایتهای زیبا و جذاب میکنند؛ حال یا برای ارائهی خلاقیت خود به مراجعه کنندگان، یا ابراز علاقه به داستان، فیلم یا هنرپیشهی محبوب خود. این وبسایتها میتوانند بسیار گسترده و حرفهای بشوند – برقرار کننده و مسئول وبسایت GateWorld (7) در مورد سریالهای STARGATE، در نهایت توسط استودیو استخدام شد تا اخبار رسمی سریالها را منتشر کند و حتا تطابق رمانها و رمانهای تصویری مربوطه با اصل سریال را بررسی کند.(8)
هوادارفیلم (Fanvid)
با امکانات امروزی، ساختن یک فیلم با استفاده از قطعه فیلمهای موجود کار مشکلی نیست. در واقع کار هواداران اولیهی «پیشتازان فضا» با کلیپهای فیلم خیلی مشکلتر بود. اما باز با تمامی این امکانات، خلق کردن یک ویدئوکلیپ خوب و قابل تماشا، چه برسد حرفهای، وقت و حوصلهی زیادی میخواهد. بیدلیل نیست که جوایز فیلم و تلویزیون شامل بخش ویرایش فیلم نیز میشوند – چرا که تطبیق دقیق فیلم با موسیقی کار بسیار مشکلی است.
فیلمسازی
فیلمسازی آماتوری با روی کار آمدن دوربینهای هشت میلیمتری آغاز شد و تعداد زیادی از کارگردانها و تصویربردارهای برنده اسکار، زمانی با این نوع دوربین و فیلمسازی روند حرفهای کار خود را آغاز کردند.
فیلمسازان هوادار یک سوژه در این مسئله، آرمانی برای خود قائل میشوند: آنها قصد دارند با امکانات محدودی که دارند، کیفیت سوژهی منبع خود را تکرار کنند. این باعث به وجود آمدن فیلمهای کوتاه آماتوری شده است که به خاطر موضوع هواداری خود قادر به شرکت در مسابقات حرفهای نیستند، اما دستکمی از برندگان این مسابقات ندارند. همان طور که در بالا اشاره شد، امروزه مسابقات هواداری برای این نوع فیلمها نیز موجود است و تهیهکنندگان و استودیوها توجه خاصی به برندگان آنها دارند.
این مقاله نگاه کوتاهی بود بر پدیدهی هواداری و جنبههای خلاقانهی آن. این که این گزارش قدرت جلب توجه متخصصان محترم را داشت، و آیا بتوان از آن برای جلب کودکان و نوجوانان به هنر و فعالیتهای خلاقانه استفاده کرد، در آینده مشخص خواهد شد.
پانوشتها: