چند سال پیش خواص غیرعادی درونزمانی تیوتیمولین خالص در همین مجله گزارش شد [1]. علیرغم کاربردهای نظری جذاب این ماده، به دلیل برخوردهای بدبینانه با این گزارش تحقیقات در این زمینه کاهش یافت. اما این آزمایشگاه با بودجهی تحقیقاتی فراهم شده توسط انجمن امریکایی پیشرفت روانشناسی کمّی (American Association for the Advancement of Quantitative Psychiatry ) موفق شد تحقیقات قبلی خود را در این زمینه ادامه دهد که نتایج به دست آمده در عین مفید بودن دور از انتظار هم بود.
بخشی از هدف این مقاله نشان دادن این مطلب است که به وسیلهی تیوتیمولین میتوان انواع مشخصی از عدم تعادل روانی را شناسایی نمود و تشخیص آن را از یک هنر نامطمئن به علمی دقیق تبدیل نمود.
همانطور که در مقالهی قبلی که در این زمینه منتشر شد توضیح داده شده است، خاصیت منحصر به فرد تیوتیمولین نرخ فوقالعاده سریع حل شدن آن در آب مقطر است. در واقع این نرخ به حدی سریع است که تیوتیمولین 1.12 ثانیه قبل از اضافه شدن آب حل میشود. این درونزمانی یا زمان منفی حل شدن تا جایی که ما میدانیم، واقعاً منحصر به فرد است. باروشک و لیبنیچ [2] خاصیت درونزمانی جزئیای برای بعضی از مشتقات خاص تیوتیمولین گزارش کردهاند، اما ما نتوانستیم یافتههای ایشان را تصدیق کنیم.
درونزمانی باید نتیجهی ساختار مولکولی تیوتیمولین باشد و اولین فرضی که به ذهن خطور میکند، این است که اثر اتمهای کربن متنوع آن است. این اولین بار نیست که پیشرفتی در شناخت ما از اتم کربن منجر به پیشرفتی در علم شیمی شده است.
در قرن نوزدهم معلوم شد که چهار پیوند والانسی کربن در گوشههای یک مربع قرار ندارند (هر چند که هنوز روی تخته و در کتابهای درسی این گونه ترسیم میشود) بلکه در رئوس یک چهاروجهی قرار گرفتهاند (شکل 1). تفاوت این دو حالت این است که در حالت اول تمام پیوندها در یک صفحه قرار دارند و در حالت دوم پیوندها در دو صفحهی عمود به هم تقسیم شدهاند. دیدگاه دوم توضیح خواصی مانند ایزومر نوری را ممکن نمود که با تعبیر قدیمیتر اتم کربن مسطح قابل توضیح نبود.
شکل 1 – اتمهای کربن مسطح و چهاروجهی
اکنون بار دیگر میتوانیم قلمرو دید خود را توسعه دهیم. میتوانیم از اتم کربن چهاروجهی به اتم کربن درونزمانی برسیم که دو صفحهی حاوی پیوندهای اتم کربن آن در فضای عادی قرار نگرفتهاند. بلکه یکی از آنها زمانی است، یعنی در بُعد زمان گسترده شده است. در صفحهی زمانی یک پیوند به سمت دیروز است و یک پیوند به سمت فردا. چنین اتم کربنی را نمیتوان به شیوهی معمول روی کاغذ نشان داد و تلاش به این منظور هم بیفایده است.
واضح است که چنین اتم کربن درونزمانی بسیار ناپایدار است و بسیار به ندرت میتواند تشکیل شود، در واقع تا جایی که ما میدانیم فقط در مولکول تیوتیمولین وجود دارد. هنوز مشخص نیست که چه چیزی در ساختار تیوتیمولین و اتصالات اتمی آن میتواند منجر به این وضعیت شود، اما بدون شک اتم درونزمانی وجود دارد. در نتیجه جزئی از مولکول تیوتیمولین در گذشته و جزئی از آن در آینده قرار دارد.
همین قسمتی از مولکول که در آینده است در آبی که آن هم در آینده است حل میشود (یعنی آبی که قرار است به تیوتیمولین اضافه شود، اما هنوز نشده است) سپس بقیهی مولکول هم به داخل محلول کشیده میشود و در آبی که ظاهراً آنجا نیست، حل میشود. با درک این موضوع معما و تناقض رفتار تیوتیمولین حل میشود و تبدیل به موضوعی معمولی و قابل تحلیل ریاضی میشود.
چنین تحلیل ریاضیاتی در حال انجام است و به زودی منتشر خواهد شد. در همین رابطه میتوان اشاره نمود که وجود خاصیت درونزمانی وجود خواص برونزمانی – Exochronic را هم الزامی مینماید. در آزمایشگاههای ما تلاش قابل توجهی برای شناسایی این خواص برونزمانی صورت میگیرد. برای مثال فرض کنید نمونهی کوچکی از محلول تیوتیمولین در غلظت استاندارد یک میلیگرم در میلیلیتر با سرعت زیاد و در دمایی که به تیوتیمولین لطمه نخورد تبخیر شود، در این حالت قاعدتاً تیوتیمولین بایستی 1.12 ثانیه بعد از این که آب تبخیر شد تهنشین شود. چنین پدیدهای هنوز مشاهده نشده است، اما احساس میکنیم مشکل فقط ایجاد شیوهی مناسب برای سنجش آن است.
هیچ چیز به اندازهی مشکلات خالصسازی در راه تحقیقیات تیوتیمولین مانع ایجاد نکرده است. از آنجا که مقدار اندکی ناخالصی میتواند تأثیرات درونزمانی تیوتیمولین را بپوشاند و در تکرار نتایج کمّی آزمایشات تداخل ایجاد کند، تلاشهای زیادی در راه خالصسازی آن صورت گرفته است. چندین بار تبلور و تصعید ضروری بوده است. تکنیک تصفیهی درونزمانی برای ساده نمودن این روال ابداع شده است.
همان گونه که در مقالات قبل آورده شد، با حل کردن عصارهی پوست بوتهی «روزاسیا کارلسبادنسیس روفو» (Rosacea Karlsbadensis Rufo) در آب مقطر 5 درجه سانتیگراد و سپس انجماد آن در خلأ خشک، منجر به تولید پودر زرد کمرنگی میشود که یک میلیگرم آن ظرف مدت 0.72- ثانیه در یک میلیلیتر آب حل میشود. (نباید مرحلهی عصارهگیری را زیاد طول داد تا مواد نامحلولتر و غیردرونزمانی عصاره داخل محلول شوند. این مواد به سرعت تمام آثار درونزمانی را در پودر نهایی از بین میبرند.)
پس از به دست آوردن پودر ناخالص با درونزمانی کافی، فقط یک مرحلهی دیگر برای به دست آوردن تیوتیمولین با خلوص بالا لازم است. فیلتر درونزمانی نشان داده شده در شکل 2 نموداری ساده شده از گزارش کاملِ ارائه شده توسط این آزمایشگاه است [3]. در اینجا توضیح مختصر فرآیند کافی است. فیلتر درونزمانی اصولاً ابزاری برای تصفیه با مکش سریع است. شیرهای 1 و 2 به وسیله یک مدار الکترونیکی که در این نمودار نشان داده نشده است کنترل میشوند. در شروع فرآیند شیر 1 بسته است و 100 میلیلیتر آب مقطر در محفظه A است. روی فیلتر شیشهای محفظهی B یک گرم پودر تیوتیمولین ناخالص گذاشته شده است. در این هنگام شیر 2 (که شیر دو طرفه است) باز میشود تا محفظههای B و C را به هم وصل کند. سپس مدار الکتریکی بسته میشود که موجب فعال شدن پمپ خلأ میگردد. پنج ثانیه بعد از بسته شدن، مدار الکتریکی یک تایمر رلهای را فعال میکند که همزمان شیر 1 را باز میکند و شیر 2 را در وضعیت اتصال محفظههای B و D قرار میدهد. نتیجهی چنین فرآیندی مشخص است. 0.72 ثانیه قبل از این که شیر 1 باز شود، مولکول تیوتیمولین موجود در عصارهی ناخالص در آبی که قرار است اضافه شود حل میشود و ناخالصیها که هنوز آب برای آنها وجود ندارد، نامحلول باقی میمانند. به خاطر خلأ موجود در زیر تیوتیمولین محلول از شیشهی فیلتر گذشته و به محفظهی C میریزد. وقتی شیر 1 و 2 باز میشوند کلیهی ناخالصیهایی که محلول در آب هستند در آبی که هماکنون روی عصاره اضافه شده است حل میشوند و به محفظهی D مکیده میشوند.
شکل 2 - طرح ساده شده فیلتر درونزمانی
محلول محفظهی C در خلأ خشک منجمد شد و یک میلیگرم پودر سفید رنگ به دست آمده در زمان 1.124- ثانیه در یک میلیلیتر آب حل شد، یعنی سریعتر از خالصترین تیوتیمولینی که با روشهای دیگر به دست آمده است. وجود ناخالصی یونی درون آب مقطر آزمایش شد و احتمال بروز تداخل در مشاهدات آتی داده نشد.
درونزمانسنج که در مقالهی قبلی من در این مجله شرح داده شد، ابزاری است دارای محفظهی کوچکی حاوی پودر تیوتیمولین که مانع گذر یک شعاع نور میشود که در صورت عدم ممانعت، شعاع نور متمرکز بر یک سلول فتوالکتریک است. حل شدن تیوتیمولین محفظه را شفاف میکند و با فعال شدن سلول فتوالکتریک مدار بسته شده و زمان دقیق حل شدن مشخص میگردد. چون آب از طریق یک پیپت خودکار با کنترل الکتریکی اضافه میشود، زمان اضافه شدن آب را میتوان با دقت زیادی تعیین کرد. زمان حل شدن منهای زمان اضافه شدن آب بازهی درون زمانی را میدهد.
برای همکاران ما در این آزمایشگاه مشخص بوده است که نه تنها بایستی به زمان حل شدن تیوتیمولین توجه زیادی نمود، بلکه به نحوهی حل شدن آن هم باید توجه کرد. لامبگر و هوفنی از همین آزمایشگاه اخیراً یک دوربین فیلمبرداری بسیار کوچک (درونزمانسنجبین) به سیستم اضافه کردهاند که به کمک آن میتوان انحرافات اندک از حل شدن معمول را مشخص نمود [4]. با وجود این که هدف اولیه از ساخت این دستگاه آزمودن فرضیات مربوط به اتم کربن درونزمانی بوده است، ثابت شد که درونزمانسنجبینی در یک سری آزمایش که ذیلاً توضیح داده میشود اهمیت بسیار زیادی دارد.
همان طور که توضیح داده خواهد شد، فیلتر درونزمانی هم بایستی مانند درونزمانسنجی با حداقل دخالت انسان انجام شود. دلیل این الزام واضح است. قبلاً پیشنهادات بیفایدهای ارائه شده بود مبنی بر این که آب را بعد از حل شدن تیوتیمولین و قبل از زمان واقعی اضافه شدن آب از سیستم خارج نمایند و با حل شدن تیوتیمولین در آبی که اضافه نشده است، آن را گول بزنند. لازم به گفتن نیست که در چنین تلاش جسورانهای فقط خود آزمایشکننده گول میخورد، زیرا با محاسبات ابتدایی ریاضی نشان داده میشود که پیشنهاد ایشان (اگر واقعاً جدی بوده باشد!) ناقض قانون دوم ترمودینامیک است [5].
با این وجود، با فراهم آمدن مقادیر قابل توجه تیوتیمولین کاملاً خالص به وسیلهی تصفیهی درونزمانی، محاسبهی تأثیر اراده انسان بر زمان منفی حل شدن (همان بازه درونزمانی) امکانپذیر شد و بالعکس میتوان گفت سنجش قدرت ارادهی انسان به وسیله تیوتیمولین ممکن شد. تکنیک به دست آمده ارادهسنجی نامیده شد.
از اوائل آزمایشات مشاهده شده بود که شخصیتهای قاطع و بااراده وقتی آب را با دست اضافه میکنند، به بازهی درونزمانی کامل دست مییابند. به عبارت دیگر متمرکز شدن ذهن ایشان بر اضافه کردن آب موجب میشد که هیچ شکی به دلشان راه نیابد و در نهایت اضافه کردن آب با همان قاطعیتی انجام میشد که با ابزار مکانیکی انجام میشد.
سایر افرادی که طبیعتی کم و بیش مردد و بیمیل داشتند، به نتایجی کاملاً متفاوت دست یافتند. حتا وقتی ایشان خود را مجبور میکردند که با رسیدن یک علامت فوراً آب را اضافه کنند و به ما اطمینان میدادند که هیچ تردیدی در انجام عمل ندارند باز هم زمان منفی حل شدن کاهش قابل ملاحظهای یافت. بدون شک تردید داخلی چنان در اعماق ذهن ایشان رسوخ کرده و توسط ذهنِ خودآگاه انکار شده بود که حتا خود ایشان هم از وجود آن آگاه نبودند. اهمیت چنین بروز فیزیکی و قابل سنجش با تجهیزاتی کمّی برای روانشناسان واضح است.
شکل 3 - منحنی توزیع بازههای درونزمانی در پسران و دختران
یک آزمایش گسترده ارادهسنجی بر روی 87 پسر دانشجوی سال اولی کالج کامستاک لود – Comstock Lode (کراودد کریک، داکوتای شمالی) انجام شد. معلوم شد که توزیع قدرت اراده طبق منحنی احتمالی معمول زنگی شکل صورت میگیرد. دو دانشجو در همه تکرارها زمان حل شدنی معادل 1.10- یا بهتر کسب کردند و دو دانشجو هم حتا بازه درونزمانی مثبت به دست آوردند. نکتهی جالب این بود که در بین دختران دانشجو (در آزمایش دیگری روی 62 دختر دانشجو) منحنی احتمال به سمت ارادهی قویتر جابهجا شده بود (شکل 3). میانگین کل زمانهای مشاهده شده برای تمام نمونههای مرد 0.625- بوده است در حالی که برای خانمها 0.811- بوده است. این نتیجه تفاوت جنسیتی که در تمام عصر تاریخ مکتوب مشخص بوده است – اقلاً برای مردها – را اثبات میکند.
شواهدی هم وجود دارد که باور کنیم بازهی درونزمانی با وضعیت لحظهای ذهن فرد تغییر میکند. یکی از دانشجویان به نام ا. ه. که در بیش از 10 آزمایش بازه درونزمانی بین 0.55- تا 0.62- به دست میآورد، ناگهان به بازه 0.92- افزایش یافت. این افزایش در اعتماد به نفس قابل توجه بود. تکنیسین مسئول آزمایش در پاسخ به این مسأله بیان کرد که هیچ اتفاق ناخواستهای روی نداده است، بلکه فقط آن روز عصر دانشجو از تکنیسین برای قدم زدن در محوطه دعوت کرده و تکنیسین دعوت او را قبول نموده است. از آنجا که ا. ه. ورزشکار نبوده، به نظر نمیرسید که راه رفتن بتواند چنین تأثیری بر روی او بگذارد. برای تحلیل بهتر تأثیر، نویسندهی مقاله تصمیم گرفت داوطلبانه به عنوان نفر سوم گروه ا. ه. را در محوطه همراهی کند. باور کردنی نبود که بازهی درونزمانی در آزمایش بعد به 0.14- کاهش یافت. اگر مجاز به قدری جولان ذهنی باشیم، میتوانیم بگوییم یک تفاوت جنسیتی دیگر در آزمایشات تیوتیمولین مشاهده شده است؛ زیرا نویسندهی مقاله (و دانشجو) مرد است و تکنیسین زن بوده است – یک زن قابل توجه! به تازگی بعضی از وجوه این وضعیت مبهم توسط مکلوینسن توضیح داده شدهاند [6].
اولین کسی که رفتار غیرعادی تیوتیمولین، تحت تأثیر بعضی آزمایششوندگان خاص را مشاهده کرد، لمبگر از همین آزمایشگاه بود که روی محلول دستساز و مکانیکی تیوتیمولین آزمایشات درونزمانسنجبینی انجام میداد [7]. معمولاً پودر تیوتیمولین بدون تغییر با سرعت خیلی زیاد حل میشد (زمان بین حالت کاملاً جامد و حالت کاملاً محلول کمتر از یک هزارم ثانیه است). اما در مورد یک آزمایششونده به نام ج. گ. ب. این حالت عجیب مشاهده شد که بین حل شدن یک قسمت از تیوتیمولین و قسمت دیگر زمان قابل توجهی فاصله افتاده است. دهها مرتبه تکرار آزمایشات اثبات کرد که هیچ ایرادی به درونزمانسنج و درونزمانسنجبین وارد نیست. این را مجموعه نتایجی که در مقاله لمبگر آورده شده است هم نشان میدهد.
وقتی آزمایششونده تحت تحلیل روانی بسیار دقیق قرار گرفت، مشخص شد مبتلا به شیزوفرنی ناشناختهای بوده است. تأثیر وجود دو شخصیت ذهنی با دو درجه اعتماد به نفس بر بازهی درونزمانی واضح است.
به لطف دکتر آلان ا. ویندیشگریتز از انجمن جسم و روان – Psychosomatic Institute (پوتلیکر، اوکلاهما) موفق شدیم از 150 بیمار مبتلا به انواع مختلف شیزوفرنی به عنوان موضوع آزمایش ارادهسنجی استفاده کنیم.
نتیجهی فوری این مطالعات نشانگر این بود که با درونزمانسنجبینی میتوان شیزوفرنی عادی را به سه نوع مختلف تقسیم نمود. این سه نوع را میتوان شیزوفرنی افقی، شیزوفرنی عمودی و شیزوفرنی پراکنده خواند. مرز تفاوت رفتار تیوتیمولین در شیزوفرنی افقی به صورت یک خط صاف است. بیشتر مواقع نیمه بالایی تیوتیمولین حدود 0.01 ثانیه زودتر از نیمه پایینی حل میشود. این نوع را میتوان نوع فوقانی نامید. در موارد بسیار کمتری هم نیمه پایینی زودتر حل میشود که به آن نوع تحتانی میگوییم.
به همین ترتیب در شیزوفرنی عمودی دو طرف یک خط عمودی زمان حل شدن تفاوت میکند. در این مورد تقریباً نیمی از موارد نیمه سمت چپ زودتر حل میشود و در نیمی دیگر قسمت سمت راست. به این دو حالت به ترتیب نوع یساری و نوع یمینی میگوییم. دلیل تشابه نسبت موارد وقوع دو نوع شیزوفرنی عمودی و تفاوت نسبت وقوع دو نوع شیزوفرنی افقی مسألهای است که باید مورد توجه قرار گیرد. پیشنهاد شده است که نیروی جاذبه در این امر دخیل است، اما هیچ آزمایش مستقیمی این را تأیید نکرده است.
جدول 1 - توزیع گروههای شیزوفرنی
بیماران مؤسسه جسم و روان
کل بیماران مطالعه شده |
150 |
کل بیماران دگرشیزوفرنی |
145 |
شیزوفرنی عمودی |
68 |
نوع یساری |
33 |
نوع یمینی |
35 |
شیزوفرنی افقی |
70 |
نوع فوقانی |
62 |
نوع تحتانی |
8 |
شیزوفرنی پراکنده |
7 |
کل همشیزوفرنی |
5 |
در شیزوفرنی پراکنده هیچ مرز مشخصی بین تیوتیمولینی که زودتر حل میشود و تیوتیمولینی که دیرتر حل میشود وجود ندارد. بلکه قسمتهای مختلف نمونه به طرز ناهماهنگ و تصادفی حل میشوند.
تمام انواع شیزوفرنی فوقالذکر را میتوان تحت اسم عمومی دگرشیزوفرنی - Heteroschizophernia گروهبندی کرد، زیرا دو شخصیت با ارادههای متفاوت دخیل هستند. بیشتر افراد آزمایششده مبتلا به دگرشیزوفرنی بودند. اما باقیمانده افراد از نظر روانشناختی تمامی علائم شیزوفرنی را نشان میدهند، اما موجب هیچ اختلافی در بازه درونزمانی نمیشدند. ما بدین نتیجه رسیدیم که این افراد دارای دو شخصیت با اراده مشابه هستند، پس مبتلا به همشیزوفرنی - Isoschizophernia هستند.
خلاصه توزیع بیماران در گروههای مختلف شیزوفرنی در جدول 1 آورده شده است.
میتوان به جز گروهبندی بیماران در گروههای فوق، ایشان را براساس میزان تفاوتی که در بازه درونزمانی قسمت اول و قسمت دوم به وجود میآورند هم طبقهبندی کرد. از آنجا که بیشترین تفاوت مشاهده شده 0.010 ثانیه بوده است و درونزمانسنجبین به راحتی میتواند بازه زمانی 0.001 ثانیه را اندازه کند، ده درجه مشخص مینماییم. درجه 10 یک صدم ثانیه اختلاف را نشان میدهد، درجهی نه 0.009 ثانیه اختلاف و به همین ترتیب تا درجهی 1 که نشاندهنده یک هزارم ثانیه اختلاف است.
جدول 2 - فراوانی درجات مختلف در کل انواع شیزوفرنی
درجه 1 |
23 |
درجه 6 |
8 |
درجه 2 |
25 |
درجه 7 |
6 |
درجه 3 |
29 |
درجه 8 |
9 |
درجه 4 |
22 |
درجه 9 |
5 |
درجه 5 |
14 |
درجه 10 |
4 |
جمع کل دگرشیزوفرنیها |
145 |
همان طور که در جدول 2 میتوان دید معمولاً جمعیت درجات پایینتر بیشتر است (لازم به توضیح است که فقط 145 بیمار در جدول 2 آورده شدهاند، زیرا واضح است که برای پنج بیمار همشیزوفرنی درجهبندی کاربردی ندارد).
ارزش بالقوه مقادیر این زیرگروههای شیزوفرنی غیر قابل محاسبه است و علم جدیدی به نام ریزروانشناسی کمّی را ایجاد نموده است. بیان وضعیت یک بیمار با عبارت «شیزوفرنی عمودی، نوع یساری، درجه 3» نسبت به عبارت سادهی «مبتلا به شیزوفرنی» چقدر میتواند مفیدتر باشد؟
تنها اشکالی که ممکن است به بنای عظیمی که تازه برپا شده است وارد باشد، این است که هنوز هیچ مفهوم پزشکی برای قسمتبندی ریزروانشناختی ما ارائه نشده است [8]. با این وجود نباید اجازه داد عدم موفقیت در کاربرد زیبایی چشمگیر و تقارن زیبای تکنیک جدید درونزمانسنجبینی و علم ریزروانشناسی کمّی مشتق از آن را محو نماید.
* Citation: I. Asimov, Journal of Astounding Science Fiction, ? (?), ?-? (1953), ‘The Micropsychiatric Applications of Thiotimoline.’
1. I. Asimov, Journal of Astounding Science Fiction, 50 (1), 120-125 (1948), ‘The Endochronic Properties of Resublimated Thiotimoline’
2. H. A. Barosjek, and C. Z. Libnicz, Acta Scandinavica Micropsychiatrica, 1, 273-281 (1950), ‘The Endochronic Properties of Methylthiotimoline, Ethylthiotimoline and Isobutylthiotimoline’
3. T. Lumbegger, and A. E. Hophni, Analytical Psycochemistry, 15, 1-7 (1951), ‘A New Device for the Purification of Thiotimoline Based of the Principles of Endochronicity’
4. T. Lumbegger, and A. E. Hophni, Annals of Psychocolloid Behavior, 123, 403-406 (1951), ‘The Theoretical Basis of Endochronic Behavior as Indicated by Solution Phenomena’
5. O. W. Stannich, Zeitschrift für mathematischen Psychiatromessungen, 101, 1129-1176 (1948), ‘The Paradox of Thiotimoline’
6. O. O. McLevinson, Proceedings of the Society for the Entertainment of Servicemen, 16, 22-31 (1957), ‘Differences in Mental Attitude, as Measured by Thiotimoline Studies, of Walk with Members of One’s Own and the Opposite Sex. New light on a puzzling problem’
7. T. Lumbegger, A preliminary note. Annals of Mental Biology, 66, 123 (1950), ‘The Anomalous Behavior of Thiotimoline Under the Influence of a Particular Subject’
8. A. E. Windischgraets, Proceedings of the Royal Society for Biophilosophical Measurements, (London), Series B 128, 92-109 (1952), ‘Possible Correlation Between Patient Characteristics and the Micropsychiatric Value Revealed by Endochronometroscopic Measurements’