فرمانده به خود آمد. طبق معمول کمی طول میکشید تا پس از جهش حال همه مساعد شود. جای نگرانی نبود، سیستم هدایت روباتیک پایگاه وظایفش را به خوبی انجام میداد. نترسیده بود. هیچوقت نمیترسید، ولی هنوز منگ بود. نمیدانست چرا هدف حمله واقع شدند. وقایع را در ذهنش مرور کرد.
چهرهی توما روی نمایشگر ظاهر شد. مثل همیشه زودتر از بقیه معاونان کارش را شروع کرده بود. تبریک گفت که در برابر چنان حملهای هیچ تلفاتی نداشتهاند. از شجاعت و کاردانی افراد و فرماندهان سفینهها ستایش کرد و گزارش داد که همه چیز عادی است و سیستمها و افراد مشغول انجام وظایفشان هستند. تند و نامفهوم سخن میگفت، فرمانده یکی دو بار مجبور شد از او بخواهد صحبتش را تکرار کند تا مفهوم شود.
باید ابتدا مهمترین کار را انجام میدادند. گزارش اولیه باید ارسال میشد.
«گزارش یک- سری پنج: جهش پنجم را ساعتی پیش انجام دادیم. در منطقه شمارهی سی و هفت هستیم. شعاع منطقهی جستجو دویست و پنجاه واحد است. ستارگان در این شاخهی کهکشان تراکم کمتری دارند و تمرکز روی ستارگان سیارهدار آسانتر است. تصاویر اولیه را در تمامی بسامدهای طیفی در ضمیمه برایتان ارسال کردهایم. جستجو در منطقهی قبلی به علت وقوع درگیری ناتمام ماند. صحت گزارش لحظات قبل از جهش، مبنی بر عدم وجود هیچگونه تلفات یا از دست دادن تجهیزات، تایید میشود. جزئیات عملیات در ضمیمه آمده است. ما هنوز نمیدانیم چرا آنها به ما حمله کردند.»
بعد از یک شب استراحت سرحال و شاداب بود. یک بار دیگر تصاویر نبرد را بررسی کرد. کمی به هیجان آمده بود. یک لحظه آرزو کرد کاش به جای ترک صحنه، میماندند و میجنگیدند. به خودش خندید و فکرش را متوجه وضعیت جدید کرد.
«گزارش دو- سری پنج: بررسیهای اولیه تمرکز را فقط روی هفده مورد ضروری تشخیص داده است. سه ستاره دارای یک سیاره و چهارده مورد دارای منظومه هستند. هنوز هیچگونه امواج الکترومغناطیس با بافت پیام آشکارسازی نشده است. انتخاب نهایی فردا انجام خواهد شد. فاصله سیارات مورد نظر بیشتر از محدوده امکان بررسی دقیق طیف است؛ ولی چند نفر از کارشناسان، از جمله تیکاس، به وجود خطوط اکسیژن در طیف حداقل سه مورد اعتقاد دارند. اکثر کارشناسان با توجه به این که تفاوتها هنوز در حد خطاهای تجربی میباشد، از قضاوت خودداری میکنند.»
خوشحال بود. افراد هم خوشحال بودند. تجربه قبلی باعث نوعی احتیاط هم شده بود، ولی به هر صورت حیات متمدن دیگری یافته بودند. امیدوار بود این دومی دیگر مثل اولی مهاجم نباشد. صبحانه مفصلی خورد. یک بار دیگر متن و ضمایم گزارش سفینهها را خواند و گزارش خودش را هم نوشت.
«گزارش سه- سری پنج: جهش سفاین، روی چهار مورد انتخاب شده نهایی، دو روز قبل انجام شد. در سه مورد ستارههای منظومهدار و در یک مورد ستارهای تکسیاره انتخاب شد. اولین پیامهای ارسالی سفاین وجود اکسیژن آزاد را، هم در طیف سیاره منفرد و هم در یکی از سیارات یکی از منظومهها، تایید میکند. سفینهی شماره یازده نشت وسیع امواج الکترومغناطیس را نیز از منظومهی مذکور گزارش میکند که نشانگر وجود حیات متمدن در آن است. در برآورد اولیه، با توجه به پارامترهای فیزیکی ستارهی منظومه مذکور، کمربند حیات شامل سه یا چهار سیاره میشود؛ ولی با توجه به مبداء متمرکز انتشار امواج الکترومغناطیس و وجود اکسیژن در جو، تقریباً مشخص است که در اینجا نیز سیاره سوم دارای حیات متمدن است، مثل منظومه راگیما و مثل منظومهی خودمان. مشخص نیست که این موضوع تصادفی است یا دلایلی برای آن وجود دارد. هنوز نمیتوان قضاوت کرد که علت عدم دریافت این امواج در خود پایگاه، تضعیف آنها به علت فاصلهی زیاد و عدم تمرکز کافی امواج بوده یا این که تمدن مذکور به تازگی به این مرحله رسیده و هنوز زمان برای انتشار این امواج در کهکشان کافی نبوده است. سفینهی شماره دو که به سوی سیارهی منفرد اعزام شده، چنین امواجی را دریافت نمیکند. این سیاره نیز در فاصلهای مناسب با خورشیدش قرار دارد و با توجه به وجود اکسیژن آزاد در جو آن، وجود حیات حداقل در فرم اولیهی گیاهی، قطعی به نظر میرسد. عدم تشعشع امواج الکترومغناطیس از آن بدین معنی است که احتمالاً یا حیات متمدن هنوز شکل نگرفته یا از مراحل اولیهی استفاده وسیع از این امواج گذشته است. سفینههای شماره پنج و شش که به طرف دو ستارهی منظومهدار دیگر پرتاب شده بودند، هیچ نشانهای از حیات در منظومههای مورد نظر نیافتند و دستور انجام جهش بازگشت به آنها ابلاغ شده است. پیامهای ارسالی سفاین به پایگاه عیناً از طرف پایگاه برای شما نیز ارسال خواهد شد.»
باید صبر میکردند. هیچ شتابی در کار نبود. پیدا کردن سیارات دارای حیات متمدن جای خوشحالی بسیار داشت و این که آنها تمدنهای دیگر را کشف کرده بودند، و نه دیگران آنها را، باعث رضایت بیشتری میشد. مشخصاً تمدنهای دیگر کهکشان به پای آنها نرسیده بودند. با این حال باید با احتیاط پیش میرفتند؛ چند روز کم و زیاد نباید باعث خراب شدن کار میشد.
نیازی به نوشتن گزارش خاص نبود. گزارش سیستمها را برای ارسال امضا کرد و بجای گزارش پایگاه، گزارش سفینه شماره یازده را عیناً ارسال کرد. مردمش از دریافت آن خوشحال میشدند، مردمی که هزینه بسیار زیادی برای انجام این پروژه تقبل کرده بودند و مردمی که دیگر هرچند سیارهشان تنها مکان حیات هوشمند به حساب نمیآمد، ولی احتمالاً از همهی تمدنها برتر بودند.
«گزارش یک- سفینه یازده: خارج از فضای منظومهای مستقر شدهایم. کاملاً قطعی است که حیات متمدن حداقل در سیاره سوم، که بعد از این در گزارشها با نام عملیاتی تیکاس مشخص خواهد شد، وجود دارد. امواج الکترومغناطیسی که از نقاط دیگر منظومه دریافت میشود در مقایسه بسیار اندک است و احتمال دارد مربوط به ایستگاهها یا تجهیزات دیگری باشد که توسط مردم تیکاس در اطراف مستقر شده است. اگر این گونه باشد، مردم این سیاره به تکنولوژی سفرهای منظومهای و همچنین مراحلی از دانش روباتیک دست پیدا کردهاند؛ ولی هیچگونه اثری از تجهیزات عظیم و پسماند تشعشعی مسیرهای جهش در فضای خارج منظومهای دیده نمیشود که به این مفهوم است که هنوز تکنولوژی جهش و سفر بینستارهای برای آنها ناشناس است. در کوتاهمدت و با توجه به این که هر گونه بازتابی از سفینه را در حد صفر نگه خواهیم داشت، خطر کشف شدن ما را تهدید نمیکند. بررسیهای اولیه در حال انجام است.»
گزارش سفینه شماره دو را خواند و دستور ترک منطقه بعد از علامتگذاری و نمونهبرداری از حیات اولیهی گیاهی در سیارهی منفرد را صادر کرد. بعد از هفت مورد برخورد با زندگیهای گیاهی، دیگر این یکی هیچ جذابیتی نداشت. ولی گزارشهای سفینه شماره یازده هیجانانگیز بود.
«گزارش دو- سفینه یازده: برای جلوگیری از تکرار اشتباهی که در منظومه راگیما پیش آمد، این بار فقط به دریافت امواج الکترومغناطیسِ پراکنده و نشتی سیاره و رمزگشایی از آنها از فاصلهی دور در سفینه، به صورت محدود و ناقص، اکتفا نخواهد شد و قایقی به همراه آزمایشگاهها مستقیماً و به صورت پنهان روی سیاره فرود خواهد آمد تا علاوه بر آزمایشهای پایه روی ساکنان سیاره، به اطلاعات مبادله شده بین آنها به صورت وسیع دسترسی داشته باشد. یک قایق روباتیک دیروز در یک منطقهی جنگلی سیاره فرود آمد و مستقر شد. هدف از این کار دریافت و بررسی مستقیم پیامهای مبادله شده بین مردم سیاره و همچنین آزمودن امنیت فرود پنهان قایق اصلی میباشد.»
احساس بیصبری میکرد. سه روز زمان زیادی بود. بعضی وقتها وسوسه میشد مولد تشدید کانال مخابراتی میدان فرانور را برای دورههای کوتاهتری تنظیم کند تا حداقل روزانه به گزارشهای سفینه دسترسی داشته باشد. ولی باید به فکر انرژی مصرفی سفینه هم میبود. به هر صورت جای نگرانی نبود. پانتال، فرمانده سفینه شماره یازده، هم شجاعت لازم را داشت و هم درایتی مثالزدنی. این را در نبرد راگیما به خوبی نشان داده بود. پانتال را به خود او تشبیه میکردند. بله، جدا از همهی موارد، از یک نظر دیگر هم شبیه خود او بود. گزارش را خیلی مختصر مینوشت و مطالب انبوه را در ضمیمهها میفرستاد.
حسگر شخصیاش همزمان با حسگر حساس اتاق علامت داد. مشخص بود کسی که بر در میکوبد، با شدتی زیاد این کار را میکند. به صفحه حسگرش نگاه کرد و خندهاش گرفت. نیازی به دیدن تصویر روی نمایشگر نبود. توما بود. عادت نداشت لباس هوشمند بپوشد و همیشه هم عجله داشت. آن قدر که به جای لمس دکمهی آلارم، اغلب به در ضربه میزد. میشد از روی در زدنش او را شناخت، ضربات شدید و بیصبرانه. دگمهی سبز را لمس کرد. توما در را باز کرد و وارد شد. گزارش را آورده بود. هنوز هم دوست داشت مطابق سنتهای باستانی رفتار کند، آوردن گزارش روی کاغذ و به طور دستی توسط معاون عملیاتی برای فرمانده.
«گزارش سه- سفینه یازده: قایق روباتیک به خوبی مشغول انجام وظیفه است. پارامترهای اصلی زیستفیزیک و زیستشیمی سیاره تفاوتهای عددی اندکی با سیاره ما دارد. به زودی قایق اصلی ارسال خواهد شد تا با بررسیهای دقیقتر در مورد تماس یا عدمتماس با مردم سیاره تصمیمگیری شود. مشخص است که ساکنین سیاره، همانند راگیما، کاملاً انسانگونه هستند. دستورالعملها در هر حال رعایت خواهد شد، با این وجود تصمیمگیری دشوار خواهد بود. در مورد منظومه راگیما درست هنگامی که مطمئن شدیم تمدن آنها ارزش برقراری ارتباط را دارد، به محض ارسال پیام، خود را هدف تهاجم پرحجم سلاحهایشان یافتیم. اگر علت رفتار خصمانهی مردم منظومهی مذکور وجود دشمنان فضایی در منظومههای اطراف و سوابق نبرد بینستارهای فرض شود، در اینجا ظاهراً این موضوع مصداق ندارد. با این حال همه موارد احتیاطی رعایت میشود.»
به هر صورت باید احتیاط میکردند. بله، قضیه راگیما نباید تکرار میشد. لحظهای که خوشحال از شناسایی اولین تمدن در کهکشان، اولین پیام را فرستادند و بعد از دقایقی دهها موشک از مدارگردها و سطح سیاره به سمتشان شلیک شد، با سلاحهای تشعشعی و تکانهای، و پشت سر موشکها هر چه که فضا جا داشت، سفینهها و قایقهای جنگی بود که به طرفشان میآمد و اگر برتریهای کیفی سفینههای خودی و نزدیک بودن سفینهها به پایگاه و در نهایت امکانات جهش فرانور نبود، کمیت فراوان سلاحهای آنها میتوانست باعث نابودی سفاین شود.
باید صبر میکردند. این بار تماس فقط وقتی مجاز بود که بدانند مردم این سیاره هیچ خطری ندارند. به نظر که چنین میآمد. تمدن مردم این سیاره، یا لااقل تجهیزات فضاییشان، حتا در سطح راگیما هم نبود.
«گزارش چهار- سفینه یازده: قایقی با هشت سرنشین دیروز به سیاره اعزام شد و در منطقهای جنگلی در نزدیکی قایق روباتیک فرود آمد. مکانیزم ارسال و استقرار قایق و نحوهی ارتباطات بعدی دارای بالاترین درجهی پنهانکاری است. از طرف سفینه به جز کدهای عملیاتی پیغامی برای قایق ارسال نخواهد شد و برای جلوگیری از دریافت پیغامهای قایق توسط ساکنان سیاره، این پیغامها به صورت متنهای محدود و رمزگذاری شده و به شکل متمرکز به سفینه ارسال خواهد شد. این گزارشها عیناً توسط سفینه به پایگاه نیز منتقل خواهد شد.»
هیجان زیادی در خود حس میکرد. مشخصاً این بار موفق میشدند. سفینه پیامهای قایق را به همراه انبوهی از ضمایم و تصاویر برایشان فرستاده بود. کارشناسان قایق و سفینه هم داشتند روی آنها کار میکردند ولی اینجا، در پایگاه، اشخاص و امکانات بیشتری در اختیار بود.