عنوان: The Living Dead
گردآوری: جان جوزف آدامز[۱]
ناشر: Night Shade Books
سال انتشار: ۲۰۰۸
عنوان: The Living Dead 2
گردآورنده: جان جوزف آدامز
ناشر: Night Shade Books
سال انتشار: ۲۰۱۰
بگذارید یک بار هم که شده منبع را برایتان معرفی کنم. رک و راست. جناب آدامز یکی از آدمهای مورد علاقهی من در حوزهی ادبیات گمانهزن است. ضمناً او نویسنده، منتقد و سردبیر ماهنامهی «سرعت نور»[۲] هم هست، منتهی آغاز علاقهی من به او به قبل از به راه افتادن سرعت نور بر میگردد (آن موقع هنوز مجلهی «فانتزی»[۳] را میگرداند)،یعنی به تورق مجازی مجموعههایی که گردآوری کرده است. اگر نگاهی به کارنامهی او بیندازید، ضرر نمیکنید. هر چند علمیتخیلی هم در کارش هست، منتهی نسبتاً خوشسلیقه است و مجموعههای تماتیک خوبی گردآوری کرده است. از پساآخرالزمانی و اپرای فضایی بگیرید، تا جادوگری و خونآشامی و حتا یک مجموعه مختص داستانهای شرلوک هلمز که در آن هلمز به دنبال ارواح، بیگانگان، دایناسورها و تغییرشکلدهندهها میرود! داستانهای کوتاه و بلند از اسامی بزرگ و کوچکی چون استیفن کینگ، نیل گیمن، جرج مارتین، کلی لینک، کلایو بارکر، کلی آرمسترانگ و مکس بروکس. عملاً مجموعههایش سفرهای است که تنوع غذایی بالایی دارد.
گفتنی است جناب آدامز چند باری هم در بخش گردآورندگان مجموعهی داستان کوتاه، برای جوایز هوگو و نبیولا کاندیدا شده. منتهی هر بار مثل امسال با ناداوری جایزه را به او ندادند! منتهی اینها هیچکدام از ارزش او نمیکاهد.
حالا اینها به کنار، مهم آن است که شگفتزار هم از قضا مدتی است به مجموعههای این فرد علاقمند شده. دلیلش را هم نپرسید، نمیدانم. اما این جناب مجموعهای برای خونآشامجماعت جمع کرده، به نام «با خون زندهایم»[۴]. اگر نگاهی به آن بیندازید، داستانهای آشنایی در آن میبینید که احتمالاً، و فقط احتمالاً، در شگفتزار هم خواندهاید. به همین ترتیب حدس میزنم اگر کسی بعد از خواندن داستانهای این ویژهنامه، به لیست اسامی و داستانهای دو مجموعهی حاضر هم نگاهی بیندازد با خود میگوید: «عجــــــب. چقدر این داستانها آشناست! نمیدانم چرا حس میکنم قبلاً جایی آنها را خواندهام.» به همین دلیل چندان دلیلی ندارد که موضوع هر کدام از داستانها را برایتان بنویسم. از آن گذشته، آخر این دو مجموعه روی هم ۷۴ داستان در خود دارد! انصاف دهید که صرف برشمردنشان هم چندان عاقلانه نیست و شاید از محدودهی نوشتن ما پا بیرون بگذارد. پس بگذارید به گونهی دیگری به آن بپردازیم.
این دو مجموعه جداً ملغمهای است! اگر ذرهای علاقه به داستانهای زامبیدار دارید، بعید است از این دو مجموعه بهرهای نبرید. از زامبیهای کر و کور و کچل، خنگ و هوشیار، بد و خوب همه و همه در این دو مجموعه پیدا میشود. در بسیاری از داستانها، قهرمانها زامبیاند. نقطهی اشتراک هر ۷۴ داستان طبیعتاً حضور زامبیها است، منتهی همهی داستانها مسالهی زامبی ندارند. در بعضیشان زامبیها فقط بهانهاند، مثل خیلی از فیلمهای هالیوودی. منتهی هستند داستانهایی که زامبیها را از منظر دیگری نگریسته باشند. در جلد اول تمام داستانها به جز یکی، دوباره منتشر شدهاند. در نتیجه مجلد اول تابع آثار نه چندان کمتعدادی است که آدامز از قبل با آنها روبرو بوده. منتهی در مجلد دوم، وضعیت کمی فرق میکند. بیست و پنج داستان از مجموع ۴۴ داستان این مجلد برای اولین بار منتشر شدهاند و به عبارتی اصل هستند. در این مجلد آدامز تلاش کرده تا از اسامی جدیدتر مطرح در پیرنگ زامبی، داستانهای کوتاه جدید بگیرد. مثلاً از این زمره میتوان به رابرت کیرکمن [۵]، نویسندهی مجموعهی تلویزیونی The Walking Dead اشاره کرد. به گواه خود آدامز او در مجلد اول داستانهایی را برگزیده که به نظرش بهترین بهترینها بودهاند و ویترینی شیک از داستانهای موجود تا آن زمان و ظرفیتهای زامبیها را به نمایش گذاشته است. اما در مجلد دوم، بر روی بهترین مناظر جدید تمرکز کرده است. او تلاش کرده تا بهترین داستانهای جدید را که تا قبل از آن خیلی ظهور و بروز نداشتهاند، در مجموعهاش گرد هم آورد. این رویکرد باعث شده تا با وجود انتشار مجدد ۱۹ اثر در این مجموعه، تمام آنها به جدید به نظر برسند.
آدامز خود مدعی است برای جمعآوری این دو مجموعه، جمع بیش از آن چه به ذهن من و شما برسد داستانهای زامبیدار خوانده، از همه نوع و از همه رنگ. چندان ادعای گزاف و بعیدی هم نیست. و این خود به تنهایی علاقهی وافر او را به این مقوله نشان میدهد. منتهی چه چیز این موجودات لنگانلنگان بدقیافه است که آنها را برای خوانندگان بستر فرهنگی نزدیک با آدامز جذاب میکند؟ آدامز برای هر مجموعه یک مقدمه مینویسد و در نهایت تلاش دست و پا شکستهای برای پاسخ به این سوال انجام میدهد. در مقدمهی اول، او زامبیهای داستانی و ویژگیهایشان را بررسی میکند. نکتهی مثبت و مهم این مقدمه آن است که از ریشهی واژهی زامبی هم شروع نمیکند تا تحلیلی کلیشهای ارائه دهد. بلکه بیشتر به نظرات نویسندگان داستانها میپردازد تا تحلیل آنها را از این موجودات جویا شود. از این نظر هر چند این مقدمه در اختیار شما قرار نگرفته (مثلاً به صورت یک مقالهی مستقل) و به دلیل شیوهی نگارش دقت نظری چندانی ندارد، اما مطالعهی آن شدیداً به دوستداران زامبیها توصیه میشود. در انتهای مقدمهی دوم، آدامز تحلیل خود را نیز از چرایی این علاقه شرح میدهد. اگرچه موارد نقض تحلیلش را در همان مجلد دوم میتوان یافت و هرچند تحلیلش خیلی جدی نیست، اما برای حسن ختام این نوشته ذکر آن خالی از لطف نیست. به همین دلیل در زیر بخش پایانی مقدمهی دوم را برایتان آوردهام:
«بگذارید به اول ماجرا برگردیم. به این سوال که چرا زامبیها اینقدر خواستنیاند؟
این یکی از آن سوالهایی است که بعد از انتشار قسمت اول، بسیار از من پرسیدهاند. یک جورهایی مشکوک هم است، انگار اصلاً دلیلی وجود دارد که زامبیها نباید محبوب باشند. آخر مگر کسی از یک بازیکن فوتبال میپرسد چرا فوتبال اینقدر محبوب است؟
نمیتوانم ادعا کنم دقیقاً میدانم چرا مردم اینقدر زامبیها را دوست دارند، اما چند نظر عمده در مورد این محبوبیت وجود دارد.
زامبیها چنیناند:
- دشمنی که قبلاً از خود ما بوده و هر آن ممکن است ما مثل او شویم.
- موضوعی که نویسندگان میتوانند ذیل آن در مورد هر چیزی که خواستند حرف بزنند.
- راهی بیاخلاق برای تحقق نابودی فانتزی دنیا.
- هیولایی که همیشه ترسناک است و سخت بشود رمانتیکش کرد.
مطمئنم اینهایی که گفتم بخشی از ماجراست. البته میتوانیم آن قدر سر همینها بحث کنیم تا بالا بیاوریم. و مطمئنم همین طور که داریم روی این مسائل سر و کله میزنیم، کلی پایاننامه در این مورد در حال نوشته شدن است. اما صرفنظر از تمام اینها، یک چیز مبرهن است: زامبیها به این زودیها نمیمیرند و بهتر است ما یاد بگیریم چگونه در کنارشان زندگی کنیم.»
در انتها تا یادم نرفته است، این مژده را هم به دوستداران داستانهای حماسی بدهم، که آدامز مجموعهای متشکل از داستانهای این زیرگونه را در دست انتشار دارد که قرار است تا آخر سال ۲۰۱۲ میلادی منتشر شود. خدا را چه دیدید، شاید از آن هم خیری به ما رسید.
پانویسها:
[1] John Joseph Adams
[2] LightSpeed Magazine: نسخهی الکترونیکی این ماهنامه را میتوانید آخر هر ماه بر روی نشانی lightspeedmagazine.com ببینید.
[3] Fantasy Magazine: قبل از انتشار سرعت نور، آدامز چند سال این مجله را سردبیری میکرد و برخلاف اسمش، فقط داستان فانتزی هم منتشر نمیکرد. آرشیو شمارههای آن را میتوانید در نشانی www.fantasy-magazine.com ببینید.
[4] By Blood We Live
[5] Robert Kirkman