خوانندگان این سطور شاید بدانند من چندان اهل کمیک و مانگا نیستم و این تمایل را بر کسی هم پوشیده نگه نداشتهام. یعنی کلاً با ابرقهرمانهای سوپرچاخانی و ژاپنیهای چشمدرشت با موهای گلبهی آبم در یک جوب نمیرود. اما خب طبیعی است که همیشه استثناهایی وجود داشته باشد. وقتی پای داستان مورد علاقهات در بین باشد، گفتن ندارد که بعضی تمایلات جایگزین میشوند یا ورق به کلی برمیگردد. متوجه هستید که؟ حتماً همین طور است!
لوگن نهانگشتی [۱]، قهرمانی از خطهی وحشیان شمال است که میخواهد از گذشتهی ناخوشایند خونینش فاصله گرفته و زندگی تازهای شروع کند. سند دن گلوتکا [۲]، جنگجوی سلحشور سالیان گذشته است که به دلیل جراحات بسیار از میادین پرافتخار نبرد فاصله گرفته و حالا به عنوان بازپرس (بخوانید شکنجهگر!) با بازیگران توطئههای سیاسی داخلی دست و پنجه نرم میکند. جَزِل دن لوتار [۳] هم نجیبزادهی خودشیفتهای است که دوست دارد آوازهی پرافتخاری برای خود دست و پا کند، در عین حال نمیخواهد لباسش ذرّهای لک بردارد. اما این سه، در واقع مهرههای بازی لرد بایاز [۴]، بلندآوازهترین و مخوفترین جادوگر سرزمین، مشاور ارشد پادشاه و سیاستمدار پرنفوذ شورای مشاوران هستند. حال این که قصد بایاز از بازی کردن با این مهرهها چیست، جواب سادهای و سرراستی ندارد. پاسخ به همین سوال است که سه گانهی «نخستین قانون» [۵] را به وجود آورده است.
سهگانهی نخستین قانون نخستین دستپخت جناب جو ابرکرامبی است که طی سالهای ۲۰۰۶ ،۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ منتشر شد و کلی هم گرد و خاک به پا کرد. داستانی که کلی راز و رمز و جادو و ماجراهای کوچک و بزرگ را در بستر یک حماسهی فانتزی روایت میکند. از ویژگیهای مثبت و تحسینبرانگیز این مجموعه تصاویر شفاف، پرجزئیات و زندهای است که از لحظات نبرد در ذهن خواننده تصویر میکند (که اغلب با مقداری خون همراه است). شاهد مثالی از این کیفیت را احتمالاً در «کارهای احمقانه» [۶] دیدهاید. حالا و با گذشت ۵ سال از انتشار متن کتاب، نسخهی گرافیکی تمام رنگیاش هم دارد به مرور آماده میشود! من انتظار داشتم به تناسب کتاب، روایت گرافیکی هم از شفافیت و وضوح بالایی برخوردار باشد و با دیدن اولین صفحات تا حدودی انتظارم برآورده شد. مثلاً آنچه در صفحهی بعد میبینید، صحنهی اعترافگیری گلوتکاست در ابتدای داستان، که در آن چهرهی مجروح گلوتکا با آن دندانهای شکسته و فک کج و معوج و چشمان جهندهاش به خوبی طراحی و رنگآمیزی شده است.
اما این پروژه به همینجا ختم نمیشود. ویژگی دیگری هم دارد که بگذارید آن را از زبان نویسندهی داستان نقل کنم:
«گذشته از تمام اینها، چیزی که در مورد این پروژه از همان ابتدا واقعاً چشم من را گرفت، شیوهی توزیع آن بود. چرا که قرار گذاشتیم نسخهی گرافیکی نخستین قانون را مجانی بیرون بدهیم! بله، درست شنیدید. ۱۲ صفحهی اول از همین الان روی اینترنت قرار گرفته است. آن هم مفتِ مسلم. قرار است برای مدت زمانی بس طولانی هر دوشنبه، چهارشنبه و جمعه صفحات جدید روی سایت پروژه قرار بگیرد. آن هم مفتِ مسلم. امیدوارم وقتی بالاخره این کار را به پایان بردیم، که احتمالاً میشود سال ۲۰۸۵ و آن موقع من هم به حال روز گلوتکا افتادم، کلی صفحهی تمامرنگی و قشنگ از نخستین قانون در دسترس همه باشد. آن هم مفتِ مسلم!»
هرچند شاید این ویژگی از لحاظ مالی برای من و شما تغییری ایجاد نکند، اما حداقلش آن است که خیلی راحت و بیدردسر و بدون دغدغهی یافتن/نیافتن یک فصل میتوانیم نسخهی گرافیکی داستانی نسبتاً دراز را دنبال کنیم. و این کمترین کار ممکن است. من اگر به جای بچههای قمر کمیک آکادمی بودم، حتماً برای ترجمه و انتشار آن همگام با نسخهی زبان اصلی برنامه میچیدم. حال خود دانید! تا به الان ۲۵ صفحه از نسخهی گرافیکی منتشر شده.
اقتباس این سهگانه را چاک دیکسون بر عهده گرفته. طراحیها از اندی تانگ است و رنگآمیزی کار پیت پنتازیس. و در نهایت همهچیز هم از زیر چشمان – به قول خودش – شعلهکشان ابرکرامبی میگذرد. خودش که خروجی تا به اینجای کار راضی است. نسخهی گرافیکی داستان بازخوردهای مثبت زیادی هم دریافت کرده. پسند من را هم که جلب کرده. در نتیجه روا نیست اگر شما را هم به تعقیب این مجموعه، که تازه یک فصل از آن منتشر شده، دعوت نکنم. میتوانید علاوه بر صفحات طراحی شده، نظرات نویسنده و ویراستار پروژه را هم بر روی وبسایت کمیک نخستین قانون [۷] دنبال کنید.
پینوشتها:
[۱]. Logen Ninefingers : به خاطر از دست دادن یک انگشت، به این نام معروف شده.
[2] Sand dan Glotka
[۳] Jezal dan Luthar
[۴] Lord Bayaz
[۵] Lord Bayaz
[۶] ابرکرامبی، جو. «کارهای احمقانه». ترجمهی محمد حسین عبدالهی ثابت. ماهنامهی شگفتزار، سال دوم، شمارهی ۱۶، فروردین ۱۳۹۱.
[۷] http://www.firstlawcomic.com