نمایشگاه کتاب مثل یک سنگبنا در تقویم سالیانهی صنعت چاپ و انتشار میماند. اتفاقات را میتوان به دو دستهی پیش از نمایشگاه و پس از نمایشگاه تقسیم کرد. حول و حوش برگزاری نمایشگاه هم انگار همه چیز متوقف شده و روند زمان کند میشود. شاید مثال خوبی باشد برای تابستان در تقویم سالیانهی شگفتزار.
شگفتزار اولین بار به صورت آزمایشی در یک تابستان گرم و داغ اجرایی شد و خودش داغ داغ بود. شروع رسمیاش را به پاییز و فصل برگریزان نسبت میدهند، اما باید شروع غیررسمیاش را رسمیتر دانست، چرا که همتها جمعِ جمع و اشتیاقها آتشینتر بودند. به همین مناسبت، تابستانهای شگفتزاری از حس و حال متفاوتی برخوردار هستند و اصولاً تلاش میشود که حس و حال متفاوتشان چند برابر و سنگینتر هم بشود.
امسال تلاش بر این است که از یک داستان اشتراکی به قلم دستاندرکاران شگفتزار استفاده شود؛ و شما به عنوان خواننده یا ارسال کنندهی مطلب به این مجلهی برخط، جزء بلافصل دستاندرکاران محسوب میشوید. پس سخن ماه این شماره را میتوان به عنوان دعوتی برای شرکت در این مهم تلقی کرد. شما دعوتید تا در فعالیت هیجانانگیز امسال به مناسبت شروع غیررسمی شگفتزار شرکت کنید.
داستانی بنویسید در این زمینه:
«سفینهای غولآسا و گمشده به نام "شگفت" در فضا به سوی هدفی ناشناخته پیش میرود. سفینه از طبقات و لایههای بیشماری برخوردار است و تقریباً هیچ کدام از سرنشینان این سفینه از تمامی زیر و بمهای آن خبر ندارند. شما هم سوار بر این سفینه هستید و به دلیلی، وارد یکی از بخشهای ناشناختهی آن میشوید. این بخش، شگفتیهای آن و تجربیات خود در اینجا را توصیف کنید. آنجا چه میبینید؟ با چه کسی روبهرو میشوید؟ آیا افراد حاضر در آن بخش برایتان آشنا هستند؟ چطور؟!»
داستانها بهتر است کوتاهِ کوتاه باشند تا بتوان از هر چه بیشترِ آنها در شگفتزار استفاده کرد؛ فضا محدود است و علاقه به نمایش توانمندی همه، زیاد. تا بیستم خرداد فرصت دارید در این واقعهی هیجانانگیز و به یاد ماندنی شرکت کنید و نام خود را در فستیوال تابستانهی شگفتزار جاودانه سازید.
منتظر دریافت داستانهای خارقالعادهی شما در مورد این سفینهی اسرارآمیز هستیم.
با تشکر فراوان
شیرین سادات صفوی