تنوع موجوداتی که در دنیاهای فانتزی با آنها سر و کار داریم، آن قدر میشود که تدوین فرهنگنامهی جامع آنها –در صورت امکان چنین امری- به چندین و چند مجلد بالغ شود. تا به امروز نویسندگان، محققان و منتقدان ادبی بسیاری بارها و بارها در فرهنگها و دایرهالمعارفهای گمانهزن، به جمعآوری و فهرست کردن موجودات فانتزی از فرهنگها و ملل گوناگون اقدام کردهاند که از جمله معروفترین آنها باید به «دانشنامهی فانتزی» به کوشش جان کلوت و کتاب «موجودات خیالی» بورخس اشاره داشت. نمونههای محدود و منحصر به دنیاهای فانتزی خاص نیز در این میان وجود دارد که یکی از معروفترین آنها «موجودات شگفتانگیز و زیستگاه آنها»، نوشتهی جی. کی. رولینگ است که به طور خاص به دنیای موجودات خیالی مجموعهی هری پاتر اختصاص دارد. گرچه کاملترین این نمونهها نیز فاقد شرط جامعیت بوده و جدای آن که تمامی موجودات از فرهنگهای گوناگون را در بر نمیگیرند، در صورت در نظر گرفتن موجودات اساطیری در زمرهی طبقهبندی موجودات فانتزی، این عدم جهانشمولی و نقص خود را بیشتر نمایان میکند.
در این میان، یکی از جذابترین و عامترین این موجودات که در اغلب فرهنگها و کتابهای حال حاضر نشانی از آن به چشم میخورد و در بسیاری از فرهنگهای ملل گوناگون رسوخ کرده است، خونآشامها هستند. نقوذ این موجودات در فرهنگ ملل تا آنجا پیش رفته است که برخی ملتهایی که در نوشتههای کهن آنها نشانی از این موجود به چشم نمیخورده است، پس از وام گرفتن خونآشامها از ریشههای اروپایی آن، رنگ بومی بر قامتش زدهاند و با استفاده از المانهای سنتی–اساطیری فرهنگ خویش، آن را در قالبی نو ریخته، تعریفی متفاوت از آن ارائه دادهاند. از مهمترین نمونههای این بومیسازی میتوان به خونآشامهای شرق دور اشاره داشت که به شکلی نامتجانس به افسانههای کلاسیک پیوند خورده، در بطن انیمههای خود خونآشامهایی با ویژگیهایی عجیب معرفی کردهاند –ر.ک. مقالهی مربوطه در ویژهنامه- که در اصل این موجود نشانی از آنها نبوده است.
این تغییر در طول تاریخ ادبیات –و هنر– به سفر خونآشامها در میان فرهنگ و ملل مختلف محدود نشده است. پویایی خصوصیات این موجود به حدی است که در آثار نویسندگان و سینماگران متأخر، به ویژه آثار هنرپردازان بیست سال اخیر، تغییرات بسیار وسیع –و گاه شگفت!– در خصوصیات و توانمندیهای این موجودات به وجود آمده است. گشت و گذار در زیر نور خورشید (گرگ و میش)، تغذیه از خون غیر انسانی (مصاحبه با خونآشام و True Blood) جهشهای ژنتیکی (Blade)، از دست دادن نامیرایی و بازگشت به ذات انسانی (Day Breaker)، همزیستی مسالمتآمیز با گرگینهها (Being Human)، مصون در برابر علایم مذهبی (خاطرات خونآشام) و... از جمله تغییراتی هستند که در وجود موجودی ذاتاً شبزی، تابوتخواب، نامیرا، وابسته به خون انسانی و دشمن قسمخوردهی گرگینهها به وجود آوردهاند.
پویایی و تغییرات متعدد و مداومی که از سوی نویسندگان در خصوصیات ذاتی خونآشامها اعمال شده است، نشان از بستر جذاب، پویا و توانمندی است که این موجود بر اساس آن خلق شده است. در تاریخ موجودات خیالی، در طول قرنها مخلوقات بسیاری خلق شدهاند که گرچه از اثری به اثر دیگر تغییر پیدا کردهاند، اما همواره این تغییرات جزیی و اندک بوده و در نهایت خصوصیات ذاتی موجود دست نخورده باقی مانده است.
شکوه درونی خونآشامها، در کنار پویایی و تغییرات مداومی که در خلق دوباره این موجودات صورت گرفته است، آنها را در طول تاریخ چند صد سالهی خود به یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین موجودات خیالی تبدیل کرده است. جذابیتی که در رفت و آمد همیشگی این موجود میان دو گونهی وحشت و فانتزی و برقراری پیوندی عمیق بین این دو گونهی ادبی، ریشههای آن را تا اعماق گونهی ادبی گمانهزن گسترانده است.
جذابیت داستانی این موجود و دوستداشتنی بودن آن در میان اغلب قریب به اتفاق هواداران ادبیات گمانهزن، دلیل خوبی بود که یکی از شمارههای مجله شگفتزار را به پروندهسازی (!) برای این موجودات اختصاص دهیم؛ پروندهای که با تلاشهای تحریریه و همکاران مجله و محبت دوستانی که مطالب ارزشمند و جذابی برای این ویژهنامه ارسال کردهاند، در این شماره در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
گذشته از همه این حرفها، کدام یکی از ما بودهایم که بدون اهمیت دادن به مشکلات علمی آن –ر.ک صفحهی ؟؟؟ ویژهنامه– حداقل یک بار دلمان نخواسته قدرت، شکوه و نامیرایی خونآشامها را تجربه کرده باشیم؟
امیدواریم از خواندن این ویژهنامه لذت ببرید.
محمد حاج زمان