معرفی کتاب: جنگ جهانی زی [1]
نویسنده: مکس بروکز [2]
ژانر: وحشت، پساآخرالزمانی، زامبی
ناشر: کراون [3]
تاریخ نشر: سپتامبر 2006
«جنگ جهانی زی: تاریخ زبانی جنگ زامبیها» [4]، رمان ترسناک و پساآخرالزمانی مکس بروکز است که به سال 2006 منتشر شد. در واقع این کتاب دنبالهی «چطور در یک دنیای زامبیزده زنده بمانیم» [5] از همین نویسنده است که سابقاً در 2003 به بازار آمده بود. «جنگ جهانی زی» به جای یک روایت یکدست و یکپارچه، از مجموعهای خاطره تشکیل شده است که همگی از زبان اول شخص تعریف میشوند. خود بروکس نقش مامور کمیسیون پس از جنگ سازمان ملل متحد را بازی میکند که یک دهه پس از به پایان رسیدن جنگ ده ساله با زامبیها، گزارشهای خود را در قالب این کتاب منتشر میسازد. ظاهراً سازمان ملل بسیاری از این داستانها را از گزارش اصلی خود حذف میکند تا تنها بر اعداد و ارقام تمرکز داشته باشد و در عوض خود بروکس، این داستانها را در کتاب خود منتشر میسازد و از طریق خواندن مصاحبههای بروکس با افراد مختلف است که خواننده کمکم به جزییات جنگ ده ساله با زامبیها پی میبرد.
این کتاب از سبک «جنگ خوب: تاریخ زبانی جنگ جهانی دوم» [6] از استادز ترکل [7] الهام گرفته است. بروکز از طریق این کتاب به ارائهی نظرات خود در مورد عدم صلاحیت دولتهایی چون آمریکا در قبال بحرانهای عظیم و غیرقابل پیشبینی پرداخته است. بسیاری از منتقدین این کتاب را به دلیل سبک متفاوت آن و ایجاد نوآوری در زیرژانر زامبی، مورد تقدیر قرار دادهاند؛ نسخهی صوتی کتاب هم که با حضور صداپیشگان مشهور بسیاری در سال 2007 منتشر شد، توانست در همان سال جایزهی Audie را برنده شود. همچنین قرار است فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شود که تاریخ احتمالی اکران آن، تابستان 2013 خواهد بود.
ارتباط دو کتاب
بروکز «جنگ جهانی زی» را طوری در دنبالهی «چگونه در دنیایی زامبیزده زنده بمانیم» قرار داده است، مثل این که این راهنما واقعاً در دنیای خیالی رمان دوم وجود دارد. زامبیهای کتاب اول (زنده ماندن در دنیای زامبیزده) انسانهای نامردهای هستند که بر اثر یک ویروس غیرقابل درمان به نام سولانوم [8] آلوده شدهاند. این موجودات هشیاری ندارند و تنها عطش به گوشت تن انسان آنها را به حرکت وا میدارد. تنها راه نابود کردن آنها نیز، این است که به هر طریق ممکن مغز آنها متلاشی شود. با این که قدرت زامبیها از انسانها بیشتر نیست، اما آنها توانایی آلودهسازی دارند و خستگی هم نمیشناسند؛ آنها کند حرکت میکنند و قدرت همکاری و برنامهریزی برای حملههای مشترک را ندارند. و البته حضورشان با صدای نالههای مداومشان پیشدستی میشود.
پلات داستانی
بروکز که یکی از مامورین سازمان ملل متحد است، از طریق مصاحبههای مختلف به شرح ماجرای جنگ میپردازد. با این که نقطهی شروع شیوع زامبیها مشخص نیست، اما همه چیز از چین شروع میشود؛ در اینجا یک زامبی پسربچهای را میگزد و او را تبدیل به «بیمار صفر» یا نقطهی شیوع میکند. دولت چین میکوشد با این عفونت مقابله کند و با راه انداختن بحرانی بر سر تایوان، سعی در پنهان ساختن مساله دارد. اما عفونت بر اثر بازار سیاه قاچاق اعضای بدن انسان و مهاجرین غیرقانونی، به سرعت گسترش مییابد و زمانی که آفریقای جنوبی را در کام خود فرو میبرد، بالاخره به عنوان یک بحران جهانی پذیرفته میشود.
با شدت گرفتن بیماری، اسرائیل سریعاً وارد عمل شده و مرزهای خود را میبندد و از ورود هر گونه مورد مشکوک جلوگیری به عمل میآورد؛ به این شکل اولین قرنطینهی انسانی به وجود میآید. از سوی دیگر، ایران که در تلاش است از ورود مهاجرین آلودهی پاکستانی به کشور جلوگیری کند، با آن درگیر جنگ شده و تلفات فراوانی به بار میآید. آمریکا هم وضع خوبی ندارد؛ اولاً دولت دچار چندگانگی سیاستی میشود و از سوی دیگر تبلیغ دارویی تقلبی، حسی از امنیت کاذب به وجود میآورد و مردم وقتی به خود میآیند که دیگر کار از کار گذشته است. پس از سقوط نیویورک، ارتش پایگاهی در یونکرز [9] بر پا میکند و با استفاده از تاکتیکهای جنگ سرد و سلاحهای ضدتانک مشغول مقابله با زامبیها میشود. اما ظاهراً همه چیز بیفایده است و بشر به مرز انقراض کشیده میشود.
هفت سال پس از شروع جنگ زامبیها، کنفرانس ملل متحد در هاوایی برگزار میشود و تمام دولتها رای به این میدهند که پنهان شده و منتظر نابود شدن خودبخود زامبیها بمانند. اما آمریکا مخالفت کرده و با ارائهی برنامهی نابودی زامبیها پیش از آن که آنها انسانها را نابود کنند، موافقان بسیاری را به سوی خود جلب میکند. از این به بعد، انسانها از لاک خود بیرون آمده و مشغول نابود کردن زامبیها در سرتاسر جهان میشوند.
در طول جنگ ده سالهی زامبیها، تغییرات فوقالعادهای در سرتاسر جهان به وقوع میپیوندد. جمهوری دموکراتیک کوبا تبدیل به قدرت اقتصادی جهان میشود؛ دولت چین سقوط کرده و یک حکومت دموکراسی بر سر کار میآید؛ تبت پس از آزاد شدن از دست چین، تبدیل به پرجمعیتترین نقطهی جهان میشود؛ کرهی شمالی را کاملاً خالی پیدا میکنند، بدون این که مشخص شود مردم آن کجا رفتهاند و چه شدهاند؛ آیسلندیها تماماً تبدیل به زامبی شدهاند و در سرتاسر آن جزیره، حتا یک انسان هم باقی نمانده است؛ و در خلال این مدت، حیوانات بسیاری هم به دست زامبیها و هم به دست انسانهایی که قصد حفاظت از جان خود را داشتهاند، منقرض شدهاند.
تم
· موضوعات اجتماعی
یکی از اصلیترین تلاشهای بروکز در این کتاب، زیر سوال بردن مشکلات دولتی، فساد سازمانی و کوتهفکری جمعهای انسانی بوده است. در طول کتاب، گاهی با شخصیتهایی روبرو میشویم که به دلیل نفع شخصی، حاضر به پذیرش بحران نیستند و آن را توطئهای از سوی این یا آن میدانند. گاهی شخصیتها بهانه میآورند که انکار حقیقت برای جلوگیری از بروز وحشت جمعی است، اما بروکز حقیقت را ناتوانی آنها در یافتن راهکار میداند و میگوید چون در حل ناتوانند، صورت مساله را پاک میکنند. در واقع ماجرای جنگ جهانی زی را میتوان با مسالهی طوفان کاترینا مقایسه کرد. در مسالهی این طوفان هم از اخطار و اطلاعرسانی به موقع خبری نبود، گزارشهای واقعی به بهانهی تلخ بودن پخش نمیشدند، سودجویان با فروش ابزار تقلبی و دروغین پول پارو میکردند، ارتش با تاکتیکها و سلاحهای عقب افتاده قصد مقابله با بحران را داشت و جمعیت هم به طور کلی تا زمانی که با خود طوفان روبرو نشده بود، چیزی از ماجرا نمیدانست – در واقع طوفان کاترینا، یک جنگ جهانی زی در مقیاس کوچکتر بود.
· تلاش برای بقا
یکی دیگر از موضوعات اصلی کتاب، نیاز به آموزش و آمادهسازی افراد است. در بسیاری از مصاحبههای بروکز با شخصیتهای خیالی داستانش، به این نیاز بر میخوریم که گاهی باید قوانین را عوض کرد و افراد را برای مقابله با زامبیها و بازسازی ویرانیها، به شکل صحیح آموزش داد. مثلاً در راه سنگربندی یک شهر در مقابل سیل زامبیها، باید دانست که مقام لولهکش و بنا از رییس و معاون بالاتر است. به همین منظور، بروکز کوشیده تا نیازمندیهای فیزیکی و ذهنی مورد نیاز برای جان به در بردن از چنین بحرانی را نشان دهد. او برای این کار، دست به تحقیقات گسترده و عمیقی زده و از متخصصین بسیاری کمک گرفته است. همچنین به نظر او آمریکاییها به ژانر زامبی علاقه دارند، چون فکر میکنند در صورت بروز آخرالزمان زامبیها، میتوانند با ابزار مناسب در مقابل آنها ایستادگی کنند.
· ترس و تردید
بروکز مسالهی ترس و تردید را هستهی اصلی ژانر زامبیها میداند. به نظر او، زامبیها میتوانند انسانها را وادار کنند تا با ترسها و تردیدهای درونی خود روبرو شوند. او میگوید: «من از زامبیها بیشتر از باقی موجودات خیالی میترسم، چون آنها تمامی قوانین را زیر پا میگذارند. گرگینهها و خونآشامها و کوسههای غولپیکر هم هستند، اما برای رو در رویی با آنها، باید به دنبالشان بروید و وقتی هم که رفتید، نتیجهی کار پای خودتان خواهد بود. ولی زامبیها خود به سراغ شما میآیند. آنها مثل درندهها رفتار نمیکنند؛ بیشتر یک جور ویروس هستند و ترسی مشابه آنها را با خود به همراه میآورند. درندهها هوشمند هستند و میدانند چطور منبع تغذیهی خود را زود به پایان نبرند؛ آنها فکر فردا را هم میکنند. ولی یک ویروس فقط گسترش مییابد، آلوده میکند، میبلعد، و هیچ چیز برایش مهم نیست. ترس از زامبی، ترس از همین بیفکری و بیمنطقی آن است.»
استقبال از جنگ جهانی زی
تقریباً تمامی نقدهایی که بر این کتاب نوشته شدهاند، مثبت هستند. بسیاری تمرکز بینالمللی و همهسویهی او بر مساله را، نقطهی قوت داستان دانستهاند. همچنین توانایی او در بیان منطقی و علمی این که چطور میتوان در مقابل زامبیها ایستادگی کرد، مورد ستایش قرار گرفته است. البته برخی گفتهاند که به علت بخشبخش بودن کتاب، رسیدن به اوج و نقطهی عطفی در داستان وجود ندارد، ولی در عوض هر خاطره نقطهی اوج شخصی خود را دارا است. همچنین بسیاری این طور گفتهاند که موفقیت بروکز در بیان داستان خود، از این ناشی میشود که مثل یک داستان خیالی و غیرممکن با آن رفتار نکرده است؛ انگار بروکز از همان اول با خواننده قرار میگذارد که این اتفاقات ریشه در حقیقت دارند. در نهایت، بسیاری کار بروکز در این رمان را، تلاش برای جدی نشان دادن مسالهی زامبیها دانستهاند.
بخشی از متن کتاب
«روی زمین زانو زدم و به بررسی اولین بیمار پرداختم. زن تبی بالای چهل درجه داشت و به شدت میلرزید. وقتی خواستم دستش را بلند کنم، زیرلبی نالهی نامفهومی کرد. روی بازوی راستش زخمی دیده میشد؛ انگار جای گاز بود. وقتی زخم را با دقت بررسی کردم، متوجه شدم کار هیچ حیوانی نمیتواند باشد. محدود و جای دندانها متعلق به یک انسان ریزنقش یا کودکسال بود. با این که حدس میزدم همین گاز منشا عفونت باشد، اما خود زخم به شکل عجیبی تمیز بود. دوباره از روستاییها پرسیدم چه کسی از این بیماران مراقبت کرده است و آنها دوباره گفتند هیچکس. ولی میدانستم چنین چیزی محال است. دهان انسان پر از باکتری است؛ آنقدر زیاد که تعداد باکتریهای یک سگ کثیف هم به پای آن نمیرسد. پس اگر کسی زخم این زن را تمیز نکرده بود، چطور بر اثر عفونت تپش نداشت؟»
پانویسها:
[1] World War Z
[2] Max Brooks
[3] Crown
[4] World War Z: An Oral History of the Zombie War
[5] The Zombie Survival Guide
[6] The Good War: An Oral History of World War II
[7] Studs Terkel
[8] Solanum
[9] Yonkers