آقای تایسون میزبان برنامه شبانه علم در نشنال جئوگرافیک
نیل دیگریس تایسون یکی از شناخته شدهترین چهرههای ترویج علم است. سال گذشته او با اجرای نسخهی جدیدی از مجموعه افسانهای «کاسموس» کارل ساگان در شبکههای فاکس و نشنال جئوگرافیک، به یکی از پرطنینترین صداها در حوزهی ترویج علم تبدیل شد. مجموعهی کاسموس او یکی از بهترین مستندهای علمی سالهای اخیر بود و جمع تازهای را با دنیای علم آشنا کرد.
تایسون که اخترفیزیکدان و مدیر آسماننمای هیدن در موزهی تاریخ طبیعی آمریکا است، دوباره قرار است به نشنال جئوگرافیک بازگردد و این بار قرار است برای نخستین بار، میزبانی یک برنامهی گفتگومحورِ شبانه با موضوع علم را بر عهده بگیرد.
شوهای شبانه یکی از برنامههای مورد علاقهی تلویزیونی است که تاریخی قدیمی دارد و از ضریب تأثیر فوقالعاده بالایی هم برخوردار است. عمدهی این برنامهها قالب مشخصی دارند. مجری، برنامه را با مروری طنزآلود بر خبرهای روز آغاز میکند و سپس دربارهی موضوع داغی بحث کرده و میهمانهایی را به برنامه میآورد تا دربارهی موضوع فعالیت و کار آنها صحبت کند. در حال حاضر در برنامهی شوهای شبانه آمریکا نامهایی چون جیمی کمیل، جیمی فالن و ست مایر چهرههای آشنایی به شمار میروند و هنوز مدت زیادی نیست که چهرهی افسانهای اجرای این برنامهها، یعنی دیوید لترمن، پس از سالها حضور این برنامهها را ترک کرد.
این برنامهها با توجه به ساعت پخش خود عموماً سعی دارند روایت نرمتری از رویدادهای روز را با مخاطب خود در میان بگذارند و آنها را در ساعات آخر شب سرگرم کنند. اما این برنامهها که عموماً ماهیت طنز دارند، در حوزههای تخصصی نیز بسیار تأثیر گذرا بودهاند. شوهای شبانهی سیاسی جان استوارت، استفان کولبرت و جان الیور به یکی از منابع بینظیر تحلیل و پرداخت داستانهای مهم سیاسی بدل شدهاند و بار اطلاعاتی آنها گاهی از رسانههای خبری رسمی نیز پیشی میگیرد.
حال نشنال جئوگرافیک قصد دارد این تجربه را در زمینه علم تکرار کند و چه میزبانی بهتر از شخصیت پر جنبوجوش تایسون.
برنامهی نشنال جئوگرافیک که قصد دارد پخش خود را از ماه آوریل سال جاری میلادی آغاز کند، بر مبنای رادیویی اینترنتی است که تایسون آن را از سال 2009 تاکنون اجرا کرده است. برنامهای به نام گپ ستارگان (Star Talk). این برنامهی رادیویی -که برخی از اپیزودهای آن ضبط تصویری هم داشت و در یوتیوب منتشر شده است- به گفتهی تایسون ترکیبی از علم، فرهنگعامه و طنز است.
در هر برنامه معمولاً تایسون مهمانهایی از دنیای کمدی و علم را همراهی میکند و آنها دربارهی موضوعات علمی روز و موضوعاتی فراسوی آن و رد دنیای گمانههای علمی بحث میکنند. این پادکست ترویجی از سال 2009 آغاز شده است و یکی از حامیان آن بنیاد ملی علوم آمریکا است. وبسایت این برنامه را میتوانید در اینجا مشاهده کنید: http://www.startalkradio.net .
بر اساس اخبار منتشر شده، قرار است همین الگو در برنامهی نشنال جئوگرافیک که فعلاً همین عنوان را نیز بر پیشانی خود دارد حفظ شود. ضمن این که به گفته تایسون احتمالاً یک قسمت یکدقیقهای ثابت در هر برنامه به بیل نایه اختصاص داده خواهد شد که به Science Guy معروف است و از چهرههای برجستهی ترویج علم به شمار میرود.
مدتها پیش، زمانی که ایدهی شوی تلویزیونی علممحور شبانه مطرح شده بود و دربارهاش گمانهزنی میشد، بسیاری گمان میکردند در صورت راه افتادن چنین برنامهای ایرا فلتو، تهیهکننده و میزبان یکی از بهترین رادیوهای اینترنتی به نام Science Friday (http://www.sciencefriday.com)، باید میزبانی آن را بر عهده بگیرد؛ اما برنامههای آیرا برنامههای جدی هستند و شاید به همین دلیل میزبانی برنامهی طنزگونهی شبانه بیشتر بر قامت شخص محبوب و داستانگویی همانند تایسون برازنده باشد.
این برنامه اگرچه اولین تجربهی برنامه شبانهی علممحور با چاشنی طنز و ادبیات عامه در تلویزیون به شمار میرود، اما میتواند آیندهی چنین برنامههایی را مشخص کند و موفقیت یا عدمموفقیت آن بیش از موفقیت یا شکست یک پروژه در بلندمدت بر حضور علم در نقش اصلی و محوری دنیای رسانههای رسمی، تأثیر خواهد گذاشت.
Ascensionمینی سریال جدید کانال syfy
طرفداران ژانر علمیتخیلی کانال syfy را میشناسند. این کانال تا چند سال پیش با نام Scifi برنامههایش را پخش میکرد، اما بنا به گفتهی خودشان که تصمیم گرفته بودند مخاطبان دیگری به جز علاقهمندان علمیتخیلی را هم جذب کنند و برنامههای دیگری هم تولید کنند، نامشان را تغییر دادند. با این حال هنوز هم عمدهی برنامههای این کانال فیلمها و سریالهای علمیتخیلی هستند. یکی از معروفترین و موفقترین سریالهای این کانال را که حتماً میشناسید؛ سریال BattleStar Galactica.
حال Ascension مینیسری جدید این کانال است که در کل شش قسمت بلند خواهد بود. سه قسمت اول آن پخش شده، ولی تاریخ پخش سه قسمت دوم هنوز مشخص نیست.
داستان در اوایل شروع قسمت اول به نظر خیلی سرراست میآید؛ یک سفینه با ششصد نفر خدمه و ساکنان معمولی که رهسپار منظومهای حولِ ستارهی پراکسیمای قنطورس است. در آنجا سیارهای زمینگونه کشف شده و قرار است خانهی دوم این افراد باشد. اَسنشن نام سفینه است. حالا نزدیک به شصت سال از سفر آن میگذرد و نسل اول کسانی که با اسنشن راهی فضا شدهاند، یا بسیار پیر هستند یا فوت کردهاند.
داستانِ سفینهای که خود یک کولونی بسته است و در سفری طولانی به سوی مقصدی نه چندان مشخص میرود، برای طرفداران ژانری داستان جدیدی نیست. نویسندگان معروف بارها به این سوژه پرداختهاند. از مضامین کلیدی در این نوع داستانها، تاثیر شرایط این کولونی بسته و بدون ارتباط با دنیای خارج، روی خصوصیات روانی و اخلاقی اعضا و عواقبش در زندگی روزمرهی آنها است.
در ابتدای داستان میفهمیم که سفینه چیزی مشابه مجلس سنا دارد و کاپیتان سفینه از طرف این مجلس انتخاب میشود. تمامی اعضای سفینه، حتا افراد عادی باید مشغول به شغلی باشند که در راستای عملیاتی نگاه داشتن تمامی قسمتهای سفینه و برآورده کردن تمام نیازهای افراد است. بسته به محدودیت بانک ژنتیکی افراد حاضر در سفینه، ازدواج یک انتخاب آزادانه نیست و کامپیوتر سفینه از روی الگوهای ژنتیک تصمیم میگیرد که کدام دو زوج میتوانند سالمترین فرزندان را داشته باشند. این خود یکی از معضلات این جامعه است. جامعهای که در آن افراد آزاد نیستند تا به هر کس میخواهند دل ببازند و چه بسیار پیش میآید کسی که دل در گرو دیگری دارد، بنا به تصمیم کامپیوتر باید با شخص دیگری ازدواج کند.
اما این آغاز داستان است؛ خیلی زود متوجه میشویم که این تمام ماجرا نیست. سفر به سوی ستارهي پراکسیمای قنطورس برای افراد داخل سفینه یک واقعیت محض است، اما آن طور هم که به نظر میرسد ارتباط اَسنشن با زمین قطع نیست. رازهایی در دالانهای این سفینه در حال وقوع است. یک نفر از خدمه، یک دختر معمولی به قتل رسیده؛ آن هم با اسلحهای که اصلاً روی اسنشن وجود نداشته است. سلاح گرم یکی از چیزهایی است که هرگز وارد اسنشن نشده و خدمه با آن کاملاً غریبه هستند. از آن گذشته، هیچ نوع انگیزهای برای این قتل غریب وجود ندارد. دختر نوجوانی در سفینه است که معتقد است کسانی آنها را از بیرون نگاه میکنند و این که مقصد اسنشن به اشتباه انتخاب شده. به نظر میرسد دخترک قدرتهایی دارد و میتواند چیزهایی را پیش از وقوع ببیند. اما البته کسی حرف او را باور نمیکند. و در زیر لایهی به ظاهر تمیز و آراستهی سیاست اسنشن، خدعه و دسیسه و رشوههای نه چندان اخلاقی در جریان است.
در این سریال تریشیا هلفر ایفای نقش میکند که با بازی در نقش شمارهی 6 در سریال بتلاستارگالاکتیکا به یکی از محبوبترین آندرویدهای تلویزیون تبدیل شده بود. او که پیش از بتلاستار در هیچ فیلم علمیتخیلی بازی نکرده بود، خود گفته است که بازی در آن سریال روندِ زندگی شغلی او را دگرگون کرده است.
یکی از مسائلی که در این سریال به چشم میخورد، رخ دادن داستان در فضای بسته است. به نظر میرسد کانال سایفای تمایل دارد سریالهایش را در چنین فضاهایی بسازد. در بتلاستارگالاکتیکا و در سریال هلیکس که یک سریال دیگر این شبکه است، این مسئله را میبینیم و نکتهی دیگر این که به نظر میرسد در همان ابتدای کار تمام نکات مهم را لو داده و هیجان داستان گرفته شده است.
ایلان ماسک مرزهای خیال و واقعیت را جابهجا میکند
اگر به دنیای علمیتخیلی و نقاطی که مرزهای آن با دنیای واقعی درهمآمیخته میشود علاقه دارید، نام ایلان ماسک را در ذهن داشته باشید. کارآفرینی که اصالتاً اهل آفریقای جنوبی است و از او با نام مرد آهنی دنیای واقعی هم نام برده میشود و در حال حاضر، مشغول ایفای نقش تونی استارک دنیای ما است. (البته برخلاف شایعات، ایدهی مرد آهنی کمیک از ایلان ماسک گرفته نشده و خیلی قدیمیتر از او است. اما زمانی که قرار بود فیلم این شخصیت ساخته شود، یکی از شخصیتهای الهامبخش برای طراحی کاراکتر تونی استارک، خود ایلان ماسک بود و خود او درصحنهی کوتاهی در قسمت دوم مرد آهنی -درصحنه مسابقات اتومبیلسواری
مونتکارلو- در نقش خود حضور دارد.)
او قول داده تا 5 سال آینده خودروهای تسلا موتورش بدون نیاز به راننده و به شکل تجاری، در خیابانها تردد کنند. شرکت او تنها شرکت خصوصی است که با موفقیت و بدون حادثه، محموله به ایستگاه فضایی ارسال میکند و حال در حال تلاش برای اعزام فضانوردان به این ایستگاه است و همزمان تحت تأثیر ایدهی جنگندههای «اکسوینگ« جنگ ستارگان هم مشغول توسعهی ایده موشکهای بازگشتپذیر است که میتوانند بهطور عمودی بعد از مأموریت روی زمین فرود آیند. او حتا سکوی پرتاب و فرودی برای این پرتابهها ساخته که روی آبهای اقیانوسی مستقر میشوند و شما را یاد «هلیکریر» دنیای اونجرها میاندازند.
او همزمان ایدهی قطارهای فوقسریع را مطرح کرده و اکنون به دنبال اینترنت رایگان جهانی است. او قصد دارد در پروژهای که 5 سال آینده و با بودجهای معادل 10 میلیارد دلار آغاز خواهد شد، با استفاده از مجموعهای از ماهوارههای اطراف زمین، شبکه اینترنتی بیسیم و رایگانی را برای همه اهالی زمین فراهم آورد؛ اما این قدم اول او است.
ماسک که یکی از علاقهمندان جدی مسکونی کردن مریخ است، در طراحی پروژهی اینترنت بیسیم و فضایی خود، مریخ را در نظر گرفته و معماری این پروژه را بهگونهای طراحی کرده است که بتوان در آینده نهچندان دور، آن را تا مریخ و برای کلونیهای احتمالی این سیاره توسعه داد تا مسافران آیندهی مریخ مشکلی ازنظر دسترسی به اینترنت نداشته باشند.
دنیای آقای ماسک دنیای شگفتانگیزی است و اگر میخواهید از داغترین ایدههای آیندهنگرانه که ممکن است بهزودی به واقعیت بدل شود بیخبر نمایند، او را دنبال کنید.
قسمت اول کمیک جنگ ستارگان مارول 2015 منتشر شد
تب جنگ ستارگان بالا گرفته و این تب وقتی با بازگشت دوباره مارول برای به تصویر کشیدن دنیای جنگ ستارگان در هم آمیخت -که در آن تمام شخصیتهای اصلی دوباره در قلب داستان حضور دارند- قابل پیشبینی بود که این کمیک حتا پیش از انتشارش به پرفروشترین کمیک چند سال اخیر مارول بدل خواهد شد.
این کمیک قسمت اول یک مجموعهی سهقسمتی است که به قلم جیسون آرون نوشته شده و طراحی آن را جان کسدی بر عهده داشته است. این داستان در میانهی رویدادهای «امید تازه» (اپیزود 4) و «امپراتوری مقابله میکند» (اپیزود 5) اتفاق میافتد و همهی شخصیتهای اصلی داستان در آن حضور دارند.
به نوشتهی مجلهی فوربز، این کمیک تاکنون پرفروشترین کمیک 20 ساله اخیر بوده و برخلاف کمیکهایی که در این سالها توانستهاند به فروش مشابهی دست پیدا کنند، هیچ کاراکتری در آن از بین نمیرود.
اما این تنها رویداد ماه های اخیر در مسیر توسعه دنیای جنگ ستارگان نبوده است. شبکهی تلویزیونی دیزنی، از اواخر سال گذشتهی میلادی پخش انیمیشن جدیدی با عنوان «شورشیان» را آغاز کرده است. این محصول دیزنی به نوعی اولین حضور عمومی مالک جدیدِ امتیاز جنگ ستارگان به شمار می رود.
سریال انیمیشین «جنگ ستارگان: نبرد کلونها» که پیشتر و زیر نظر لوکاس ساخته شده بود، به بیان داستانهایی در فاصلهی زمانی رویدادهای اپیزود 2 و 3، یعنی «نبرد کلونها» و «انتقام سیث» میپرداخت و با استقبال وسیعی از سوی مخاطبان و منتقدان مواجه شد. این سریال ابتدا از شبکهی کارتون پخش میشد و سپس امتیاز آن به نتفلیکس واگذار شد و فصل آخر آن (به همراه فصلهای پخش شدهی قبلی) روی این شبکه منتشر شدند.
بعد از موفقیت این انیمیشن بود که دیزنی خبر از پخش انیمیشن جدید جنگ ستارگان به نام شورشیان را داد.
داستانهای شورشیان در زمانی حدود 14 سال پس از رویدادهای اپیزود سوم (انتقام سیث) رخ میدهد که منجر به تشکیل امپراتوری کهکشانی و سقوط محفل جدای شد و 5 سال پیش از رویدادهای اپیزود چهارم یا «امید تازه» قرار دارد.
در این انیمیشن، به داستان گروهی از شورشیان پرداخته میشود که به جنگهای نامنظم با امپراتوری مشغول هستند. هستهی اصلی این گروه شورشی را جدای بازماندهای به نام «کنان جاروس» به وجود آورده که از قتلعام جدایها در نتیجهی دستور 66 جان سالم به در برده است. او و همراهانش با کودکی 15 ساله به نام ازرا مواجه می شوند که نیرو با او قدرتمند است.
در این انیمه برخی از شخصیتهای اصلی از جمله C3PO، R2D2، لرد ویدر و کارلو کارلزیان، به طور میهمان به داستان بر میگردند.
آغاز پخش فصل دوم سریال هلیکس
سریال هلیکس یکی دیگر از تولیداتِ پرطرفدار شبکهی سایفای است که سال گذشته فصل اول آن پخش شد. داستان هلیکس در یک پایگاه علمی در قطب شمال اتفاق میافتد. تعدادی دانشمند در این پایگاه مشغول انجام تحقیقاتی سری در زمینهی بیماریها و تولید واکسن و درمان برای آنها هستند که اتفاقی رخ میدهد و به ناچار مجبور میشوند درخواست کمک از دنیای خارج بکنند. دقت کنید ارتباط این پایگاه با بیرون به قدری محدود است که واقعاً بقیهي کرهی زمین برایشان حکم دنیای خارج را دارد.
در فصل اول دیدیم که در این پایگاه عدهای دانشمند که بهنظر به نوعی جاودانگی دست پیدا کردهاند، در حال طراحی ویروسی هستند تا از طریق آن بتوانند کدهای ژنتیک بدن میزبان را بازنویسی کنند و او را تبدیل به چیز دیگری کنند. هنوز مشخص نیست که آیا این تحقیقات کامل به نتیجه رسید و هدف همین موجودی بود که حاصل شده، یا یک جای کار محاسبات اشتباه از آب درآمده است. نتیجه موجوداتی شده که بیشباهت به زامبیها نیستند، مانند آنها حمله میکنند و مانند آنها قربانی را از راه انتقال ویروس همانند خود میکنند؛ اما یک فرق با زامبیها دارند، این که به نظر میرسد هوشمند باشند و در عین حال از اربابان خود حساب میبرند.
ماجرای دانشمندانی که به نامیرایی دست پیدا کردهاند، به این سادگیها نیست. به نظر میرسد که نسل آنها به چند صد سال قبل میرسد؛ زمانی که عملاً دانش ژنتیک وجود نداشته است. این معما هنوز پاسخ داده نشده است. به نظر میرسد عدهای از این افراد سودای حکومت بر جهان را در سر میپرورانند.
اما چطور میخواهند با تبدیل کردن بخش اعظم جمعیت جهان، یک آرمانشهر بسازند؟ سوالهای بسیاری در انتهای فصل اول بدون پاسخ رها شدند و البته این هراس که اگر ویروس از آن پایگاه به بیرون نشر پیدا کند، تکلیف چه خواهد بود؟
شاید در ابتدا به نظر برسد با یک سریال دیگر با تم زامبی طرف هستیم، اما حقیقت این است که این طور نیست. صحنههای مربوط به حملههای زامبیها، مانند اکثر فیلم و سریالهای این زمینه، چندان زیاد نیستند و بخش اصلی هر قسمت را تشکیل نمیدهند. روابط پیچیدهی انسانی نسبتاً خوب پرداخت شدهاند و طرح کلی بسیار بزرگتر از تولید یک عده زامبی برای ایجاد هرج و مرج است.
پخش فصل دوم سریال از شبکهی سایفای شروع شده و قسمت اول آن پخش شده است.
پاتریک استوارت گویندهی فیلم جدید ناسا «سفر به فضا» خواهد بود
پاتریک استوارت که برای بازی در نقش جان لوک پیکارد، فرماندهی «یواساساینترپرایز» در سریال «استارترک» (که در ایران با نام «پیشتازان فضا» شناخته شده) معروف است، گویندهی فیلم جدید ناسا خواهد بود که دربارهی نسل بعدی سفرهای اکتشافی به فضا است.
استوارت در این باره گفته: «همکاری با پروژهی این فیلمِ هیجانانگیز، باعث خوشحالی است. «سفر به فضا» به مخاطبهای پیر و جوان میگوید که با فرستادن انسان به اعماق فضا واقعاً فاصلهی چندانی نداریم.»
«سفر به فضا» که ماه آینده در برخی سینماها به اکران در میآید، تماشاچیها را به سفری در پشت پردهی تلاشهای بینالمللی برای فرستادن فضاوردها به مریخ در دو دههی آینده میبرد.
باب کرسر مدیر اجرای کمپانی k2 films که ساخت این پروژه را بر عهده دارد، چنین گفته: «دیگر فرستادن یک ماموریت با سرنشین به مریخ در حیطهی داستانهای علمیتخیلی نیست و قدمهای بزرگی برای تبدیل کردنش به واقعیت برداشته شده.»
یک تریلر از این فیلم در ماه گذشته پخش شد که در آن صحنههایی از تسهیلات ناسا و همینطور فضانوردها در فضا نشان داده شد؛ همچنین انیمیشنی از نسل بعدی پرتابههای ناسا، کپسول سرنشینهای اوریون و «الیمپوس» که مفهومی تجاری برای مسافرتهای طولانی در فضا است، به نمایش در آمدند.
کارگردان فیلم میگوید: «صدای پاتریک بهترین بخش از مواد اولیهی این کیکِ فضایی ما است.»
نویسندهی همکار: سمیه کرمی